خلاصه ماشینی:
"تزلزل سیاست و دولت ایران در این دوران ناشی از:اشغال نظامی حدودا 5 سالهء ایران، برخورد منافع انگلیس و آمریکا در ایران خصوصا بر سر منابع نفت،دموکراسی لگام گسیخته بدون تجارب پیشینی کافی و اوضاع وخیم اقتصادی کشور بود که قحطی و خشکسالی سالهای 02-9121 نیز آن را تشدید کرد.
23اما گسترهء این عطایا به سرعت محدود شد و دلیل آن دغدغههای محمد رضا شاه از عوامل داخلی قدرتهای خارجی و بازی پیچیدهء میان آنان بود،خاصه آنکه بازی به درون دربار(حرم امن وی)نیز کشیده شده بود.
33خود شاه در سال 7231 نتیجه سفرش به انگلستان را اینگونه بیان کرده بود:«در این کشور باید به یک تحولی که از بالا شروع شود دست بزنیم و اگر نکنیم ممکن است به یک تحول از پایین دچار شویم.
24تا قبل از رهبری مصدق و در دوران بعد از رضا شاه سیاست ایران همانا بازگشت به الگوی مسلط آن در آغاز قرن بیستم بود که به موجب آن استقلال عمل دولت به مقدار فراوانی کاهش یافته و به دنبال آن کشمکش میان قدرتمندترین گروههای اجتماعی برای تسلط بر جنبههای بنیادین سیاست داخلی و خارجی پدیدار شده بود.
میتوان اندیشید که با شکست تجربه سیاستگرایی تدریجی و ملایم آیت الله کاشانی-که امام احتمالا از همان ابتدا با آن مخالف بود-44امام خمینی راه رفع آشوبگرایی ذاتی سیاست ایران را در استقرار گونهای دولت توأمان مطلقه -مردمی دانست که بر بنیاد روابط عاطفی- ایمانی با تودههای متوسط الحال مستقر باشد: ولایت مطلقهء فقیه؛ایدهای که بیتردید بدون تلائم با گرایش ذاتی یاد شده در سیاست ایران نیست و ضرورتا باید همچون طرح راهحلی برای همان گرایش در نظر گرفته شود."