چکیده:
عوامل سیاسی، مجموعه راه کارها و اقداماتی است که طبقه حاکم برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود و حفظ قدرت بر جامعه از آن بهره میبرند.عوامل سیاسی یکی از تأثیر گذارترین عوامل در ساختار جامعه، اعم از اقتصاد، فرهنگ، نظامیگری، مذهبی و... است. در این پژوهش درباره تأثیر عوامل سیاسی بر منازعات مذهبی شکل گرفته در اصفهان از قرن چهارم تا قرن هفتم هجری بحث شده و با طرح این سؤال که گرایش مذهبی اقتدار رسمی جامعه (سلاطین و کارگزاران) بر منازعات مذهبی اصفهان چه تأثیری داشت، به بررسی تحولات سیاسی و تأثیر آنها در منازعات اصفهان پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
"3. شاخه بویهی عراق عجم، خصوصا شهر اصفهان بر خلاف بویهیان مستقر در مرکز خلافت عباسی (که از سالها پیش به دلیل مرکزیت، مذاهب مختلف و به خصوص شیعیان را در خود جای داده بود) فاقد تشکیلات منسجم مذهبی بودند، از این رو شیعیان بغداد از این فضای باز سیاسی برای ارائه عقاید مذهبی استفاده کردند.
4. بر خلاف بغداد که فرقهها و مذاهب مختلف در محلههای خاص خود در شهری واحد ساکن بودند، در اصفهان تقریبا تمام فضای مذهبی در دست اهل سنت بود و شیعیان در شهرهایی چون قم و آوه و کاشان و ری ساکن بودند و همین فاصله جغرافیایی در عدم بروز منازعات نقش فراوانی داشت.
3 بعد از سلطان ملکشاه و قتل نظامالملک، دیگر سلاطین سلجوقی از اختلافات و رقابتهای سیاسی و مذهبی که میان اقلیتهای مذهبی بود سود بردند و از توان اجتماعی و فرهنگی آنان برای از بین بردن رقیبان خود در سلطنت استفاده کردند، از این رو، مذاهب را به جان هم میانداختند و گاه از رهگذر این رقابتها و آشفتگی ناشی از آن، صحنه برای ابراز قدرت مذاهبی، چون اسماعیلیه باز میشد، چنانکه قلعه شاهدژ در آشفته روزگار سالهای آخر سلطنت ملکشاه به تصرف احمد بن جی آ.
وی حنفی متعصبی بود و سلطان محمد را به حمایت از این مذهب و آیین ترغیب میکرد، چنانکه اگر کسی به او سلام میکرد قبل از جواب از او میپرسید: مذهب تو چیست؟ 2 جو سیاسی و مذهبی که سیاستمداران جامعه از قرن چهارم تا هفتم هجری به وجود آوردند چنان بود که جهتگیریها و جانبداری آنان سرانجام در قرن ششم باعث گردید، منازعات مذهبی از شاخصههای عمده جامعه اصفهان گردد که تقریبا تمام مورخان و سیاحان مسلمان بدان اشاره کردهاند."