خلاصه ماشینی:
کتاب در روزگار خود مقبولیت فراوان یافت و این نکته بسیار مهمّی است،امّا آنچه غریب مینماید ترجمه آن پس از پنجاه سال،در دورهای است که انواع و اقسام کتاب و نوشته دربارهء موضوع مورد بحثش وجود دارد.
برای مثال وقتی علوی پیشتر ریشههای تجدّد را در نثر فارسی،نشان داده،دیگر نباید دربارهء جمالزاده بگوید:«یکی بود یکی نبود دربرگیرنده شش داستان است که تصویری سنجشآمیز و واقعگرایانه از شهروندان خود به ما میدهد،یعنی از همان کسانی که تا آن زمان هیچکس از نگاه ادبی به آنان نپرداخته بود و آیینها،بینشها،خوبیها و کاستیهایشان را باز نگشوده بود.
(ص 6) این ایراد کاملا درست است،اگرچه مترجم محترم این نقص را در روش برگزیده علوی و توجه او به مسائل سیاسی و اجتماعی میداند نه در ناآشنایی نویسنده با ادب کهن امّا به هنگام سخن گفتن از ریشههای سرهنویسی نشان میدهد که در برخی از تحلیلها دچار لغزش شده است.
(ص 302) -بیشک او با این کار در تواناسازی زبان پارسی کارگر افتاده کرده(ص 122) 2-2-بیتوجهی به کاربرد درست واژگان با وجود همّ مترجم محترم برای سرهنویسی،گاه واژگانی که حاصل گرتهبرداری نادرست است وارد زبان ترجمه شده،از آن جمله واژه بیتفاوت در عبارت زیر است.
(برای مثال نک:استفاده از داستان کوتاه به جای واژه کهداستان در ص 812) بر بنده پوشیده است استعمال واژههایی از این دست در سال 6831 چه معنایی میتواند داشته باشد؟ 2-3-3-معنی کردن واژگان سره در پرانتز: مترجم محترم معمولا واژگان غریب به کار گرفته در متن را در پرانتز معنی میکنند.