چکیده:
جامعه آمریکا، علاوه بر نهادهای پلیسی و امنیتیای چون اف.بی.آی، نهاد پلیسی قدرتمند دیگری دارد که باید از آن به عنوان «پلیس افکار» نام برد.
دهها هزار تحلیلگر و تهیهکننده اطلاعات، با دستگاه پلیس افکار فعالانه همکاری میکنند و یکی از مهمترین مأموریتهای آنها، ایجاد آشفتگی و
پیچیدگی عمومی به منظور دور کردن توجه عمومی، از دارندگان واقعی قدرت است. «پلیس افکار» همچنین جاده صاف کن دولت آمریکا برای
دستیابی به منویات امپریالیستیاش در جهان است.
خلاصه ماشینی:
"حتی اگر این کشور به اندازه بیست سال پیش سلطهجو نباشد، باز حضور آن در عرصه اقتصاد و فرهنگ جهان خردکننده باقی مانده است: تولید ناخالص ملی 7690 میلیارد دلاری در سال 1998؛ مقر اکثر شرکتهای فراملی که در جستجوی بازارهای جدید و منافع خود دنیا را چپاول ______________________________ 1ـ استاد برجسته ارتباطات در دانشگاه کالیفرنیا در سان دیهگو میکنند، در این کشور است، و بالاخره این که آمریکا قدرتی است که سرنخ تمام نهادهای بینالمللی ـ سازمان ملل متحد، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی ـ را در اختیار دارد و خلاصه این که غول فرهنگی ـ الکترونیکی عالم است.
هنر دروغ از طریق حذف در اینجا یک مورد محسوس و عینی را مطرح میکنیم، یعنی مورد مربوط به استفاده از واژه «تروریسم»؛ تروریسم به معنای واقعی کلمه، در آمریکا و جاهای دیگر، به حق، یکی از دغدغههای اصلی دولتها است و به همین خاطر، بودجههای عظیمی را برای مبارزه با آن در اختیار پلیس و ارتش قرار میدهند، اما هر بار که در یک جایی از دنیا، مقاومتهایی ـ احتمالا خشن و خونین ـ در برابر ظلم و ستم رخ میدهد، و به ویژه وقتی ستمگران، دوست یا سرسپرده واشنگتن باشند، این اعمال مقاومتطلبانه با عنوان اشکالی از «تروریسم» به افکار عمومی آمریکا معرفی میشود.
اما دلیل آن، ______________________________ 1ـ «روشنفکرانی که با نفوذ شدند»، نیویورک تایمز، 12 مه 1997 تنها این نیست که هالیوود به کمک بازار داخلیاش تمام رقبایش را در هم میکوبد، زیرا آنها فاقد امکانات مالی لازم برای تولید و بازاریابی فیلمهایشان برای رساندن به مردم آمریکا هستند، بلکه به این دلیل نیز که سلیقههایشان قبلا به وسیله «غولهای صنعت هالیوود» آمریکایی شکل گرفته است."