خلاصه ماشینی:
"هرچند میتوان این رفتار را به صورت امری مستقل مورد بررسی قرار داد،اما اگر آن را در چشمانداز رقابتهای دیگری که در دو دهه پیش از انقلاب و همچنین در سالهای آغازین پس از آن،دو گروه دیگر از روشنفکران را در مقابل هم قرار داد بسنجیم،شاید به تفسیر دقیقتری از مجموعه این رقابتها دست یابیم.
واقعیت آن است که نه در دهه 0431 و نه در سالهای اولیه پس از انقلاب هیچ یک از گرایشهای روشنفکری ایران به«آزادی بیحد و حصر»اعتقادی نداشتند و ریشههای این تأکید نامعقول را در جای دیگری میبایست جستجو کرد:در دهه 0431 روشنفکران وابسته به حزب توده نگران بودند که دیگر روشنفکران(چه نیروی سومیها و چه آنها که وابستگی سیاسی مشخصی نداشتند)با حکومت وقت به مصالحهای برسند و بدون حضور روشنفکران وابسته به حزب توده، کانون نویسندگان را تشکیل دهند.
وقتی در سال 2731 بار دیگر موضوع تشکیل کانون نویسندگان ایران مطرح شد،تعدادی از قدیمیترین اعضا بر این امر اصرار کردند که بندی به اساسنامه اضافه شود دال بر اینکه کسانی میتوانند به عضویت کانون درآیند که هیچوقت مستقیم یا غیر مستقیم در امر سانسور دخیل و درگیر نبودهاند24آشکار بود که مهمترین مخاطبان این بند کسانی جز همان روشنفکران دینی نبودند،روشنفکرانی که بدون شک زمانی دست در امر سانسور داشتند،ولی امروز به روشنی به صف مخالفان آن پیوسته بودند.
2. (74)-این نسبت در میان روشنفکران و نیروهای چپ در تبعید برعکس است:در نظر آزماییای که نشریه چشمانداز(چاپ پاریس)در سال 1731 انجام داد،از میان 21 نفری که به پرسش پیرامون آینده چپ پس از فروپاشی شوروی پاسخ دادند،تنها 3 نفر گرایشهای سوسیال دموکراتیک نشان دادند؛الباقی همچنان به آلترناتیوهای رادیکال برای جایگزینی نظام سرمایهداری پایبند بودند."