چکیده:
بر خلاف اینکه اکثر کارکنان سازمانها با کار خودشان عجین نمیشوند و تمایل به کاهلی و وقتگذرانی دارند،ولی عدهای همچون دانشوران ساعات متعدد را با کارایی بالا به کار میگذرانند.اشتغال به کار این افراد در فضای کاری نیروی انسانی کشور بسیار تعجببرانگیز است.در این مقاله تلاش میشود شیفتگی عجیب دانشوران به کار در قالب اعتیاد به کار تبیین شود.یافتههای مقاله حاکی از آن است که بین ویژگیهای شخصیت این افراد و اعتیاد به کار رابطه معنیدار وجود دارد.کانون کنترل درونی،خودباوری و خودشیفتگی رابطه معنیدار و مثبت و کانون کنترل بیرونی رابطه منفی با اعتیاد به کار نشان میدهند.جامعه آماری شامل پزشکان و متخصصانی است که در مطب،دانشکده و بیمارستان به طور همزمان فعالیت میکنند.
خلاصه ماشینی:
"مطالعات نشان میدهد که افراد با درآمد بالا و همچنین افراد افراد با تحصیلات بالا، رفتارهای اعتیاد به کار بیشتری دارند چرا که در افرادی که دارای این شاخصها هستند وجود روحیه موفقیتطلبی و تمایل به پیشرفت موجب میشود که در حد افراطی آن به اختصاص زمانهای طولانی به کار تبدیل شود[8].
نتایج فرضیه دوم نشان میدهد که کانون کنترل درونی نیز رابطه معنیدار و مثبتی با اعتیاد به کار دارد یعنی پزشکانی که میتوانند محیط را در کنترل خود بگیرند،کمتر حاضر به دست کشیدن از کار میشوند و ذهن آنها مدام درگیر مسائل و مشکلات کاری است.
تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد افرادی که شغلشان نیاز به تمرکز و دقت بسیار بالایی دارد،بیشتر دچار اعتیاد به کار میشوند و این افراد ساعات زیادی را برای انجام دادن کارشان صرف میکنند[22].
بنابراین میتوان استنباط نمود کسانی که کانون کنترل آنها درونی است از وسواس زیادی برخوردارند و تمایل دارند که دقت و تمرکز زیادی در کارشان داشته باشند چرا که معتقدند توانایی و قابلیت اثرگذاری بر محیط و از جمله کارشان را دارا هستند؛با این تفاسیر امکان ایجاد اعتیاد به کار در آنها افزایش خواهد یافت.
نتایج فرضیه آخر نشان میدهد که کانون کنترل بیرونی با اعتیاد به کار رابطه معکوسی دارد یعنی پزشکانی که اعتقاد دارند نتایج با رفتارشان ارتباطی ندارند و عملکرد آنها بیشتر متاثر از محیط بوده،در مواجهه با موقعیتهای سخت شغلی کمتر مشغول کار میشوند و از کار در چنین شرایطی اجتناب میورزند."