چکیده:
بی تردید قرائات قرآنی تاثیر بنیادی بر علم نحو داشته است. نحویان برای تبیین قواعد زبان عربی بیشترین بهره را از قرائات برده اند. این موضوع موجب شده است، رابطة گسست ناپذیری میان علم نحو و قرائات ایجاد گردد. از آن جهت که قرائات قرآنی در بردارندة ناب ترین لهجات و گویش های زبان عربی است، مورد توجه ویژة متخصصان علم نحو قرار گرفته است و بر این اساس کتابهای متعددی را تحت عنوان «اعراب القرآن» تألیف نمودند. شاید بتوان گفت برای نحویان مقدور نبوده است، بدون بهرهگیری از قرائات به تبیین دقیق قواعد و نکات زبان عربی و ذکر شواهد نحوی بپردازند. بعضی از نحویان متأخر درتبیین قواعد به رد و انکار پاره ای از قرائت ها پرداختند؛ اما علم قرائات سهم زیادی در گسترش و تنوع قواعد زبان عربی داشته است.
خلاصه ماشینی:
ابن جنی در توجیه این قرائت می گوید: واژة « الأرحام » آن گونه که برخی تصور نموده اند، بر ضمیر هاء در «به» معطوف نشده، بلکه جایز است، گفته شود، در « الأرحام » باء جارّه وجود داشته و گو آن که عین عبارت چنین بوده است: «و بالأرحام »، لکن به جهت قرینه در کلام حذف شده است و نیز اگرچه زمخشری نسبت به قرائت ابن عامر (8 - 118ق) در خصوص شریفة «وَکَذَلِکَ زَیَّنَ لِکَثِیرٍ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ شُرَکَآؤُهُمْ لِیُرْدُوهُمْ وَلِیَلْبِسُواْ عَلَیْهِمْ دِینَهُمْ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ» (لأنعام، 137) انتقاد نموده است که میان مضاف و مضاف الیه ایجاد فاصله کرده است (زمخشری، 2/54)؛ اما ابو حیان نحوی (654 - 745ق) از آن جهت که ابن عامر را در زمرة قراء سبعه می داند و معتقد به تواتر قرائات سبعه است، به شدت به جانبداری از او برخاسته و ضمن نادرست خواندن انتقادات زمخشری، او را با صفت غیر عرب بودن ( عجمی ) و ضعیف در نحو و علوم عربی مورد ملامت و نکوهش قرار داده است (أبو حیان، 6/117).
(سیوطی، الاشباه و النظائر، 3/49)؛ از این رو برخی از قرائات را نادرست خوانده است؛ چنان که دربارة شریفه «قَالَ یَا قَوْمِ هَـؤُلاء بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ » (هود، 78) گفته است: قاریان اهل مدینه «أطهر» را به نصب قرائت کرده اند که از این نوع قرائت به عنوان لحن و اشتباه فاحش یاد نموده و اضافه کرده است، این قرائت از ابن مروان است که بهره ای از قواعد علم عربی نداشت (مبرد، المقتضب، 2/143)؛ اما باید به این موضوع توجه داشت که اگرچه مبرد برخی از قرائات را رد و انکار نموده و آن را لحن و نادرست خوانده و برخی را در هنگام ضرورت شعری جایز دانستهاست، ولی به این معنا نیست که از همه قرائات رویگردان باشد؛ بلکه قرائاتی را که با معیارهای نحوی او همخوانی دارد، مورد توجه و اقبال قرار داده است (مبرد، المقتضب، 172).