چکیده:
در این مقاله رابطه میان کنشی بین فرهنگ عمومی و مدیریت دولتی بررسی و از زوایای مختلف مورد مطالعه قرار می گیرد ؛ از طرفی مدیریت دولتی در بستر فرهنگ جامعه شکل گرفته و عمل می کند و از طرف دیگر فرهنگ عمومی یک جامعه با توجه به ساز و کارهای حاکم بر مدیریت دولتی آن شکل می گیرد.فرهنگ هر جامعه به مثابه یک درخت با ریشه ها، تنه، شاخ وبرگ و میوه خاص خود شکل گرفته واز فرهنگ سایر جوامع متفاوت است. مفاهیم ارزشی و اساسی هر فرهنگ در ریشه ها؛ ساختارها و مفاهیم در تنه یا ساقه درخت؛ و جلوه های بیرونی فرهنگ در شاخ و برگ ها خود را نشان می دهند. با این تمثیل یا استعاره به راحتی می توان مفهوم پیچیده فرهنگ را که از سال ها پیش در نوشته های نظریه پردازان علوم اجتماعی آمده است تببین و جایگاه مدیریت عمومی را با آن مورد ارزیابی قرار داد.بر این اساس مدیریت دولتی هر جامعه نیز به مثابه اجزای درخت فرهنگ همان جامعه و با ویژگی های بومی و خاص خود پدید می آید. به طور قطع این درخت در خاک خاصی متشکل از عواملی چون عوامل جفرافیایی - اکولوژیکی، عوامل سیاسی، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عوامل حقوقی، عوامل امنیتی و نظامی و عوامل تکنولوژیکی شکل می گیرد و بالنده می شود. نظام اداری چنین است که پدید آمده، توسعه می یابد و جهت گیری می کند. با درک این عوامل می توان نظام اداری کارا و مؤثرتری را پایه گذاری و از آن در جهت تمشیت امور عمومی جامعه استفاده نمود.
خلاصه ماشینی:
"(,1998,93Ritzer) در دهه های 1940 و 1950 بیشتر این تحقیقات مانند تحقیقات رالف لینتون 12 ، روث بندیکت 13 و مارگریت مید 14 به آداب و - Culture - Publice Administration - Organizational Culture - Culture Tree - Ecological System - Political System - Economic System - Social System - Legal System - Administrative System - Technological System - Linton - Benedict - Mead رسوم و سنت های حاکم بر جوا مع، بویژه جوا مع اولیه پرداخته و سپس به استخراج همین مفاهیم در جوا مع صنعتی پرداخته اند.
جدا از پژوهش های «هیگن» و«کوزنتس» که به ا ین مسایل توجه وافری داشته اند، در میان معاصران کسانی چون «ژان - ماری بونتوس» بر ا ین باورند که عدم توفیق بسیاری از فعالیت های تجاری برای برخی شرکتها و افراد بر اساس عدم شناخت درست آنها از محیط حاکم برکسب وکارشان بوده است که در آن فرهنگ نقش اساسی دارد ( Bonthous, 1994).
با توجه به این که فرهنگ هر جامعه ، علیرغم تعامل و تعاطی با دیگر فرهنگ ها خود موجودی مستقل است و ساز و کارهای ویژه خود را داراست (Scollon & Scollon, 2001,174-176) که می توان بر اساس آنها بقیه نظام های حاکم برآن جامعه را سامان داد ، لزوم مطالعه فرهنگ ها برای شناخت بهتر و بیشتر نظام های دیوان سالاری حاکم بر جوامع روشن تر می گردد .
شکل شماره 6 به گونه ای که «گای پیترز(Peters,2001,34-38))) درکتاب «سیاست دیوانسالاری» آورده است دیوانسالاری دیگر نمی تواند انتزاعی ومستقل از بقیه عوامل فعالیت کرده وموفق گردد بلکه باید پیوند میان خود وبقیه موارد را حفظ وفرهنگ های گوناگونی را مورد توجه قرار دهد."