خلاصه ماشینی:
"اجزای اصلی این سیاست را میتوان به عنوان یک دیپلماسی واقعبینانه همهجانبه،با توجه یکسان به شرق و غرب،و در خدمت امنیت و منافع اقتصادی کشور در راهیابی به سوی قطبی مستقل و ذینفوذ در جهان چند قطبی خلاصه کرد.
اما زمانی که طرح و برنامه غرب برای تضعیف و ممانعت از این کشور روشن شد،مراقبتها و احتیاطکاریهای مسکو شدت یافت و ترتیبات جدیدی در مورد سیاست خارجی به کار گرفته شد که بیشترین تأثیر آن بر جهان سوم بود.
این طرفداران اوراسیایی با این استدلال که روسیه دیگر آن قدرت لازم را برای ادعای برابری با غرب ندارد و آنقدر ضعیف نشده است که بندگی غرب را بپذیرد،به حمایت از سیاست خارجی مستقل و روابط قویتر با چین،هند،برزیل و دیگر کشورهای بزرگ در حال توسعه برخاستند.
اما یوگنی پریماکوف از زمان انتصاب خود در ژانویه 6991،به منظور احیای قدرت بزرگ روسیه با مدنظر داشتن روابط نزدیکتر با کشورهای در حال توسعه به عنوان اهرمی برای نفوذ و قدرت مسکو در حیات بین المللی،سیاست خارجی چند سویه را ترغیب و دنبال کرد.
همچنین برای روشن کردن منافع استراتژیک روسیه و نقش فعال آن در منطقه خاورمیانه،دیدارهایی در ماه سپتامبر از شش کشور خاورمیانه به عمل آورد و به دنبال آن در ماه نوامبر به مغولستان،چین و ژاپن سفر کرد تا توجه به روابط با منطقه شرق آسیا را نیز نمایش دهد.
اجزای اصلی این سیاست را میتوان به عنوان یک دیپلماسی واقعبینانه همه جانبه،با توجه یکسان به شرق و غرب،و در خدمت امنیت و منافع اقتصادی کشور در راهیابی به سوی قطبی مستقل و ذینفوذ در جهان چند قطبی خلاصه کرد."