خلاصه ماشینی:
"نیومن براساس مجادلات میانمحقق کرکی و شیخ ابراهیم قطیفی در مسئله خراج،این نزاع راتعمیم داده،آن را نشانی از واکنش برخی علما نسبت به اعلانتشیع از سوی صفویه و رد آن و حتی نشانی از مجادلات اخباریو اصولی دانسته است؛2در حالیکه منازعه میان قطیفی و محققکرکی،ربطی به اعلان تشیع از سوی صفویه و حتی تشیع موردحمایت صفویه ندارد و ظاهرا تنها بحثی فقهی یا انتقاد از موضعمحقق کرکی در نزدیکی به قدرت دنیوی است که در سنتاسلامی سخت مورد نکوهش قرار گرفته است؛خاصه آنکهرفتارهای کاملا ناسازگار شاه اسماعیل اول و کشتارهایبیرحمانۀ وی که نه یا فقه شیعه سر سازگاری داشت و نه یا سنتسیاسی سلسلههای پیش از او،زبانزد همگان بوده است؛نکاتیکه مورخان دربار صفویه بدون اشاره از ذکر آنها،از کنار آنهاگذشتهاند،ولی در سفرنامههای تاجران و نیزی که در این عصربه ایران سفر کردهاند،اطلاعات مهمی در این خصوصی آمده کهگزارشهای مورخان عثمانی و برخی کسان که از ایرانگریختهاند را به خوبی تأیید میکند.
علی رغماهمیت این سفرنامه برای تحلیل و بررسی تاریخ سفوی به نحوعام و عصر شاه طهماسب به نحو خاص و انتشار متن آن درایران،توجهی به آن نشده و تنها استاد ارجمند دکتر مهدیفرهانی منفرد در کتاب مهاجرت علمای جبل عامل به ایران درعصر صفوی از آن بهره بردهاند و به عبارت دیگر فضل توجه بهاین رساله نیز به ایشان باز میگردد.
اسکندربیگ منشی(متوفای 1042 ق)که در سال 1025 ق به نگارشوقایع نامۀ مشهور خود درباره دوران سلطنت شاه عباس اول،یعنی تاریخ عالم آرای عباسی مشغول بوده،آورده است:حسین بن عبد الصمد حارثی و فرزندش،پس از شهادت شهیدثانی،تاریخی که میتوان زمان رخ دادن آن را 17 رجب 965 ق5/ مه 1558 م تعیین کرد،به ایران مهاجرت کردهاند."