چکیده:
در این مقاله سعی شده است تا جایگاه نظام آموزش عالی کشور در ارتباط با کل نظام تربیت نیروی انسانی در کشور تعریف شود و با تعریف حاکم در کشورهای پیشرفته مقایسه شود.برای رسیدن به این مقصود،عملکرد آموزش عالی در چند دههء گذشته،هم از نظر تعلیماتی و هم از نظر تحقیقاتی،ارزیابی شده است.در پرتو این ارزیابی،به خصوص دوگانگی موقعیت کنونی آن در زمینه تحقیقاتی مورد تأکید قرار گرفته و سعی شده است توجه تصمیمگیرندگان به تبعات تحول این موقعیت در آینده نه چندان دور معطوف گردد.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله سعی شده است تا جایگاه نظام آموزش عالی کشور در ارتباط با کل نظام
برای رسیدن به این مقصود،عملکرد آموزش عالی در چند دههء گذشته،هم از نظر
عالی در کشور مستلزم ارائه پاسخ به پرسشهای دیگری است که سرنوشت این نهاد را دیر یا
-اصولا نظام آموزش عالی هر کشور را چگونه باید ارزیابی کرد؟
آموزش علم محدود ماند و تنها در سالهای اخیر تلاشی همهجانبه برای غلبه بر این امر به
دهه قبل،در مجموع،در حدود 5/3 درصد تولید ناخالص ملی و سهم آموزش عالی به طور
عملکرد آموزشی نظام آموزش عالی از بدو تأسیس وزارت علوم(1347)همواره
دورههای آموزش عالی از این هم بیشتر خواهد شد(با در نظر گرفتن فداکاری اولیا در قبال
که این افزایش جمعیت دانشجویی-هم در بخش دولتی و هم در بخش غیردولتی-بیشتر در زمینهء علوم انسانی رشد چشمگیر داشته است؛چنانکه در سال 1380،تعداد 814125 نفر
بگیریم،مگر آنکه موضوع مورد بحث،غلبه بر تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی باشد.
آموزش عالی میسر نبود،و لذا دولت در اوج شرایط بحرانی برای تحقق این منظور تصمیم
آموزش عالی کشور رو به نهادینه شدن گذارد؛لیکن ضامن دوام این نهادینگی،تولید و
تعدادی در حدود چهار تا پنج هزار مقاله در سال قابل افزایش است که این افزایش تولید،
(به تصویر صفحه مراجعه شود) با توجه به این نکات در(نمودار 3)،ذیل ساختار معرفتی علم را در کشور ارائه
در این مقاله سعی کردیم تا تصویری انتقادی از نظام آموزش عالی کشور ارائه کنیم.
ملاحظه شد با آنکه هنوز نتوانستهایم بر تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی غلبه کنیم،
تحقیقات علمی ایران است.