چکیده:
دیدگاه اصلی نوشتار حاضر این است که هرگاه دولتهای استعماری روسیه و انگلستان
درخصوص ایران بایکدیگر توافق کردهاند، استقلال و تمامیت ارضی ایران بهشدت در معرض
خطر قرار گرفته است و تحولات داخلی ایران نیز تحت تأثیر این هماهنگی واقع شده
است.برپایه این نگرش تضاد و تنش بین روسیه و انگلستان موجبات تأمین استقلال ایران
را فراهم ساخته و استفاده از سیاست موازنه بین دو رقیب را از جانب ایران آسان نموده
است، بنابراین همچنانکه تشدید رقابت روسیه و انگلستان در آستانه انقلاب مشروطیت
پیروزی آزادیخواهان ایران را تسریع کرد، توافق روسیه و انگلستان نیز در قرارداد
1907 میلادی از نظر سیاست خارجی استقلال و تمامیت ارضی ایران را در معرض خطر قرار
داد و از نظر تحولات سیاسی داخلی نیز استبداد محمد علی شاه را جان تازهای بخشید و
همراهی استعمار خارجی با استبداد داخلی وازنه را علیه آزادیخواهان ایران تغییر داد
و زمینه به بوپ بستن و
تعطیلی مجلس نوپای ایران را فراهم ساخت.شواهد و مدارک موجود در راستای
اثبات این دیدگاه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"وقتی که تضاد منافع روس و انگلیس در ایران به دنبال امضای قرارداد 1907 کاهش چشمگیری یافت، ضعفهای اساسی سیاست خارجی ایران نیز به موازات آن بیشتر نمایان شد و یگانه عامل«مانور»یعنی دیپلماسی«موازنه»نیز از کارایی مؤثر خود باز افتاد، زیرا از یکسو رویکرد به قدرت سوم با مخالفتهای شدید این دو دولت مواجه شد که این امر بهطور مشخص در ماجرای مورگان شوستر امریکایی اتفاق افتاد و سرانجام به اخراج هیأت امریکایی از ایران و تعطیلی مجلس دوم ختم شد، از سوی دیگر بهدلیلاینکه دولت انگلستان ناچار بود از تجاوزات روسیه تزاری در مناطق شمالی ایران چشمپوشی کند، سیاست خارجی ایران با وضعیت بغرنجی روبهرو شده بود.
«بلوشر»در سفرنامه خود تأثیرات دوگانه تشریک مساعی و تضاد این دو قطب استعماری را قبل و بعد از انعقاد قرارداد اینگونه مقایسه میکند:«از بخت مساعد ایرانیان، بین انگلیس و روس رقابت سیاسی وجود داشت و این امر به ایرانیان امکان میداد تا از یکی از این دو به ضرر دیگری استفاده کنند و با سود بردن ماهرانه از اوضاع سیاسی روزگار، با تاب خوردن به اینسو و آنسو خود را تاحدودی در حال تعادل نگاه دارند، اما وقتی که روسیه و انگلستان در اولین سال سلطنت محمد علی شاه بایکدیگر به تفاهم رسیدند، سیاست ایران از این امکان محروم ماند...
سرسسیل اسپرینگ رایس وزیر مختار انگلیس نیز این قرارداد را به سود محمد علی شاه تفسیر میکند و اظهار میدارد تا وقتی که صحبت از امضای قرارداد انگلستان و روسیه نبود، حکومت وی از انگلیسها ملاحظه داشت و سعی میکرد در تمام اقداماتش تعادل سیاسی میان دو دولت را حفظ کند، اما اکنون شاه و وزیرانش همگی از جان و دل به روسها پیوستهاند، درحالیکه انگلستان علنا به مشروطهخواهان ایران اخطار کرده که دیگر قادر نیست به آنها کمک کند، هرچند در باطن چنین تمایلاتی داشته باشد(2:ص 190)."