چکیده:
پالنتینگا از دو منظر به موضوع خدا توجه نموده است: بعد اثباتی و بعـد توجیهی. ما در این مقاله به بعد اثباتی دیدگاه وی پرداختهایـم. در ایـن بعد پالنتینگا دو گام مهم برداشته است: در گام نخست ضـمن بررسـی، تحلیل و نقد براهین جهانشناختی، غایتشناختی و وجودشناختی، بـه نقد تقریرهای بـراهین مزبـور پرداختـه اسـت؛ و در گـام دوم، بـا ارالـه تصویری نو از برهان وجودشناختی بر مبنای «منطق موجهات» کوشـید نتیجه بگیرد، اگرله این برهان، صدق اعتقاد به وجود موجودی ضروری را اثبات نمیکند، میتواند پرده از معقولیت باور به خدا بر گیرد؛ ازاینرو در این نوشتار، ضمن بحث و فحص در جوانب مختلف برهان وجودی از منظر پالنتینگا، در پایان به نقد برخی از زوایای نگاه او به برهان مزبـور، پرداختهایم.
Planting has attended the problem of God in two modes: provability and justifiability. The former has been attended by this paper. He has taken two considerable steps in this aspect. Planting has studied cosmological، teleological and ontological proofs critically at first and then، proposing a new form of ontological proof on thebasis of modal logic، he tried to cinclude that though this proof does not necessitates belief in a necessary being، it leads to the reasonability of the belief. This paper has examined Plantinga‘s view on ontological proof and criticized some of his considerations.
خلاصه ماشینی:
"اگر بپذیریم که بـراهین اثبـات وجـود خـدا نـاموفق بـودهانـد، اعتقـاد بـه او امـری معقوق است یا نامعقوق؟ بهتعبیردیگر، آیا اعتقاد به خدا در عـین معقـوق بـودن مـی توانـد وامدار برهان نباشد؟ یکی از مراحلی که در حیات علمی پالنتینگا، بهطور صریح و برجسته دیده میشود، دفـاع از معقولیت باور به خداست که وی در این راستا با نقد براهین سنتی، تقریر و روایتی جدید از برهان وجودی ارائه میکند.
با توجه به اینکه نگاه غالب در اندیشه پالنتینگـا معرفـتشناسـانه اسـت و در برهـان وجودی نیز حیث معرفتی و ذهنی و ماقبل تجربی بودن برهان، بر حیث وجودی و عینـی آن غلبه دارد، اهمیتی که این برهان نزد پالنتینگا دارد بیشتر از سایر براهین اسـت؛ ازایـنرو وی در براهین اثبات وجود خدا؛ دو حیث «معقولیت» و «صدق» را از هم تفکیک مـیکنـد و بـر حیث معقولیت و نه صدق برهان وجودشناختی انگشت تأکید مینهد (پالنتینگـا، 3371: 241) بنابراین مراحل بعدی فکر پالنتینگا را باید در ادامه و امتداد همین نکته فهم کـرد.
David Pailin 911 112 فصلنامه علمی ـ پژوهشی اندیشه نوین دینی، س 7، زمستان 90، ش 77 [خدا وجود ندارد] نگریست» (همان: 731) او ابتدا واژه «خدا» را بهعنوان مخفف این عبـارت از آنسلم که «موجودی که چیزی کاملتر از آن نمیتوان تصور کرد» قرار میدهد و خطـوط اصلی برهان را بدین شکل تقریر و ترسیم مینماید: 1.
(بارنز، 3571: 13) یعنی اگر در برهان وجودی به این نتیجه میرسـیم کـه جهـت در قضـیه «خدا وجود دارد»، ضرورت است، و ضرورت نیز نارر به واقع بوده و ضـرورتی عینـی و علـی 101 412 بررسی و نقد صدق و معقولیت باور به خدا براساس براهین وجودی ..."