چکیده:
«زبانشناسی ادبیات»به توصیف ابزارهای آفرینش ادبی میپردازد و«سبکشناسی زبانشناسی»به توصیف چگونگی کاربرد این ابزارها در متن ادبی توجه دارد. نویسنده در این مقاله کوشیده است این مبحث را ابتدا در غرب و سپس در ایران بررسی کند.در اینجا بخش دوم از نظرتان میگذرد.
خلاصه ماشینی:
"کلید واژهها زبانشناختی،ادبیات، زبانشناسی،همنشینی،جانشینی، نثر،نظم،شعر،بروتهی زبان، درونهی زبان محمد امین ناصح عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند از آغاز قرن گذشته در کنار آن دسته از ادیبانی که ادبیات را از طریق متون ادبی مورد بررسی قرار دادهاند،گروهی دیگر سعی بر آن داشتهاند تا ادبیات را به منزلهی حادثهای در نظر گیرد که در زبان رخ میدهد.
در دوران پس از اسلام،مطالعات ادبی در میان (به تصویر صفحه مراجعه شود) مسلمانان در دو مسیر آغاز شده است:یک بخش از این مطالعات به بررسی وزن و قافیه، یعنی ویژگیهایی محدود میشد که شعر را از غیر شعر متمایز میساخت و بخشی به شیوهی ارائهی مطالب در شعر محدود میگشت تا نشان دهد چه صناعاتی میتوان در القای معانی مختلف به کار رود.
شاید بتوان گفت نخستین بررسی زبانشناختی برای تعیین گونههای زبان ادب و ارائهی تمایزی میان آنها در حوزهی ادبیات فارسی،از سوی حقشناس به دست داده شده است.
حقشناس با توجه به این نکته،امکانات درهمآمیزی این سه گونهی ادبی را مطرح میسازد و معتقد است که با آمیزهی سه گونهی مذکور،امکان دستیابی به گونههای آمیختهای به وجود میآید که میتواند هر اثر ادبی را نسبت به نظم،نثر و شعر محک بزند.
کاربرد وسیع ویژگیهای زبانی در تفسیر ادبی که حالی از پیوند طبیعی و حقیقی میان زبانشناسی و ادبیات است، این گفتهی ماندگار از یاکویسن را یادآور میشود:«زبانشناسانی که به نقش ادبی زبان عنایتی ندارند و ادبیاتی که به مسائل زبانشناختی توجهی نشان نمیدهند و زوشهای این علم را نمیشناسند هر دو برخلاف اصول زمانهی خویش حرکت میکنند."