چکیده:
گسترش دامنه و پیچیدگی ابعاد و اجزای حوزههای مختلف علم، فعالیتهای مشترک
اندیشمندان و پژوهشگران و نیاز به تجمع مهارتها و تخصصهای متنوع برای پاسخگویی به
سؤالهای روزافزون، کاوش درباره مسائل جدید را اجتنابناپذیر ساخته و هماندیشی،
همپژوهی، همنویسی و همآفرینی را ویژگی مهم و شاخص جامعه علمی کرده است.اعتقاد
نظری و التزام عملی به تفوق عقلانیت و تعمیم مسؤولیت به مقبولیت آداب و هنجارهای
علمی چون کلیتگرایی، مالکیت جمعی، بیطرفی و نقادی و شکوفایی استعدادهای همیارانه
در ساحت ارجمند علم میانجامد.هماندیشی، همپژوهی و همنویسی اندیشمندان و
پژوهشگران به همآفرینی منتهی و تولید جمعی، ادب و اقتضای فرایندههای بالنده
معرفتی میشود.نبود چنین وضعیتی اسباب دغدغه فکری و نگرانی هوشیارانی خواهد شد که
رشد و توسعه علم و معرفت را دلیل پیش افتادگی برخی جوامع و علت واماندگی کثیری دیگر
میدانند.پرسشی که غالبا در این گونه مواقع مطرح میشود، این است که اگر رشد و توسعه دانش
به رشد و توسعه پژوهش وابسته است و اگر چنین توسعهای به همیاری، همپژوهی و
همگرایی اندیشمندان و پژوهشگران نیاز دارد، چرا این همه واگرایی؟همین سؤال، پژوهشی
را موجب شده که در این مقاله سعی کردهایم پاسخی مناسب برای آن بیابیم.
خلاصه ماشینی:
"توزیع همنویسی در مقالات منتشر شده در مجلات دینی نتیجه ما حصل فرضیههای مختلف این طرح پژوشهی، به کار گرفتن روشهای ترکیبی برای جمع آوری دادههای مورد نیاز برای پاسخگویی به سؤالهای مطرح شده و تجزیه و تحلیل اطلاعات، آمار و ارقام همه مبین نکات جالب توجه و مهمی است که ذیلا و به اختصار ذکر میشود: 1)پژوهش و تولید علم فرایندی تعاملی و اجتماعی است و علم نه تنها مصرف جمعی دارد بلکه به طور جمعی هم تولید میشود؛ 2)مردم سالاری، کار مشترک علمی، هماندیشی ، همپژوهی و همنویسی را ترویج و تشویق میکند؛ 3)تخصصیتر و کاربردیتر شدن علم، رابطه مستقیم و متقابل با همپژوهی و همنویسی دارد؛ 4)ماهیت اصلی همپژوهیهای موجود در مملکت بیشتر ناشی از نیاز پژوهشگران به استفاده از نام و نفوذ و اقتدار افراد و یا تقدیر از آنان و زمانی هم از تبعات آییننامه و بخشنامه و تأثیر آن در وضعیت استخدامی و ارتقای اشخاص است؛ 5)حفرههای ساختاری یعنی وضعیتهای عدم ارتباط و تعامل علمی و پژوهشی بین پژوهشگارن و مؤسسههای پژوهشی چه به صورت درون یا برون مؤسسهای وسازمانی، همه جا وجود دارد؛ 6)روحیه همپژوهی خانمها، جوانترها، دانشمندترها، کم سابقهترها(به لحاظ استخدامی)و فعالترها(به لحاظ پژوهشی)قویتر است؛ 7)همپژوهی موجب تضارب آراء و اندیشههای مختلف میشود، خلاقیت و انگیزه را تحریک و تقویت میکند، مدت زمان اجرای پروژهها را(اغلب)کاهش میدهد، پژوهشگر را از انزوا خارج و امکان مبادله دانش، مهارت و تکنولوژی و استفاده مؤثرتر از استعدادهای هم پژوهان را فراهم میسازد و بر دقت کار پژوهش میافزاید؛ 8)مدیریت و هماهنگ کردن کارهای مشترک پژوهشی در شرایط موجود مملکت کار آسانی نیست؛ 9)کمال جویی و موشکافیهای بیش از حد مانع و مخل همپژوهی است؛ 10)مفهوم دانشجو/برده یعنی استفاده بینام و نشان و بی اجر و مزد از نیروی دانشجویان توسط استادان، همهجا و به اشکال مختلف وجود دارد؛ 11)عوارض و تأثیر متیو-یعنی تمایل دانشمندان مسؤول و تصمیمگیرنده به اعطای امتیازهای نمتناسب و بیمورد به دانشمندان سرشناس و محروم کردن پژوهشگران بینام یا کم نام از آن امتیازها-همه جا وجود دارد؛ 12)فرهنگ، سنت و ساختار استبدادی، انزواطلبی و بیرغبتی به کار گروهی، دیوان سالاری و سوء مدیریت، خودنمایی، اقتدارگرایی و بیاعتمادی، ضعف یا نبود نظام ارزشیابی، انتقاد و پاداش دهی سالم، همه از موانع رشد و توسعه علمی و پژوهش و به تبع آن نبود یا ضعف همپژوهی و همنویسی است؛ 13)مدیریت تحقیقات عملا در کشور و حتی درسازمانها و بخشهای پژوهشی وجود ندارد."