چکیده:
جان راجرز سرل در این گفتار به چهار مسئلهء عمده و بحث انگیز در فلسفهء ذهن میپردازد،اما نقد او بر هوش مصنوعی از همهء آنها مهمتر و محوریتر مینماید.سرل با توسل به طبیعت گرایی زیست شناختی میکوشد دوگانه انگاری ذهن و بدن را حل نماید.
او کلیهء حالتهای ذهنی را معلول فرایندهای زیست شناختی اعصاب در مغز میداند.به نظر او،مغز به وجود آورندهء ذهن و ذهن ویژگی سطح بالاتر مغز است.پدیدههای ذهنی به اندازهء پدیدههای زیست شناختی نظیر رشد،گوارش و ترشح صفرا واقعی هستند و نمیتوان آنها را به چیزی دیگر نظیر رفتار یا برنامهء رایانهای فروکاست.میان سطح ذهنی و سطح زیست شناختی اعصاب،سطح واسطهای از محاسبه وجود ندارد.برنامهء رایانهای چیزی بیش از یک دستور زبان نیست،حال آنکه ذهن دارای معناست و دستور زبان ما را از معنا شناسی بینیاز نمیکند.
خلاصه ماشینی:
"فرایندهای عصبی منجر به رویدادها و حالتهای ذهنی میشوند،اما این حالتها و رویدادهای ذهنی چه هستند؟آیا رابطهء علی معلولی میان این دو ما را به نوعی دوگانه انگاری ملتزم نمیکند؟نه!پدیدههای ذهنی نظیر حالتهای آگاهی هوشیارانهء کنونی من نسبت به میزی که در مقابل من است،ویژگیهای سطح بالاتر مغزاند،اما چگونه میتواند چنین باشد؟چگونه میتواند بدون دو رویداد متمایز،و در نتیجهء دو پدیدهء متفاوت ذهنی و فیزیکی روابط علی و معلولیای وجود داشته باشد؟در واقع این نوع رابطه کاملا در طبیعت شایع و متداول است.
همان طور که میعان و صلابت،مواد مجزا و مستقلی نیستند؛به همین ترتیب، میتوان گفت،ترشح ملکولها،و نیز آگانی و حیث التفاتی عصارههای جداگانهای نیستند که یاختههای عصبی ترشح کنند؛آنها صرفا حالتهایی هستند که[در آن حالات]کل دستگاه عصبی در زمانهای خاص و تحت شرایط خاصی قرار دارد.
به همین نحو آگاهی کاملا معلول دستگاهی است که از یاختههای عصبی ساخته شده و در آن تحقق مییابد،اما آگاهی از این رهگذر پدیدار ثانوی بودن آن را نشان میدهد،دقیقا توضیح میدهد که چگونه میتواند،مانند دیگر ویژگیهای علی سطح بالاتر دستگاهها،از نظر علی مؤثر باشد.
بد فهمی موجود دیگر در خصوص استدلال اتاق چینی این است که تصور میشود من استدلال میکنم که به عنوان یک مسئلهء منطقی،یعنی به عنوان یک ضرورت پیشینی ( a priori necessity )تنها مغز میتواند دارای آگاهی و حیث التفاتی باشد.
نکته این است که در واقع میدانیم مغز این کار را از نظر علی انجام میدهد و از اینجا این نتیجهء منطقی به دست میآید که هر دستگاه دیگری که این کار را به طور علی انجام دهد،یعنی موجب آگاهی و حیث التفاتی گردد،باید برای انجام آن دست کم قدرت علی برابر با قدرت مغز انسانی و حیوانی داشته باشد."