چکیده:
بسیاری از مباحث علمی و فلسفی را با محوریت خیال میتوان تبیین،توجیه و حل کرد.
کاربرد خیال در مباحث مختلف فلسفی اعم از هستی شناختی،معرفت شناختی و معاد شناختی همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده است.در این میان،ابن سینا یکی از مهمترین فیلسوفانی است که نظریات فراوانی را با حد وسط خیال تصویر و ترسیم کده است.این مقاله برآن است با نشان دادن جایگاه محوری خیال در نظام فلسفی ابن سینا،نخست با تبیین جایگاه خیال در بین حواس باطنی و چیستی و هستی آن به تبیین کارکرد خیال در مسائلی نظیر وحی،معجزه،حدوث اشیا و نقش معرفت شناختی آن در حوزهء ادراک بپردازد و در نهایت جایگاه معاد شناختی خیال را در ارتباط با نظریهء تکامل که اثبات یا انکار عالم مثال مبتنی برآن است بررسی کند
خلاصه ماشینی:
"در اینجا به دلیل برخی ابهامات وارد برنظریهء وحی که حاصل تأملات روشنفکرانه و نقد و بررسی آنهاست،تذکر این نکته سودمند است که علت اینکه ابن سینا قوهء خیال را در تبیین نبوت دخیل کرده،آن است که شأن نبوت اساسا رساندن پیام خدا به مردم است و آیات متعدد قرآن براین شأن تصریح کرده است و از طرف دیگر از آنجا که عامهء مردم قادر به درک معقول نیستند،میبایست امور معقول را توسط محاکیات(محاکات)آنها به خیال عموم مردم منتقل کرد،بنابراین به علت قصور قابلی افراد،راه دیگری وجود ندارد جز اینکه پیامبر حقایق و امور معقول را به صورت متخیل و در قالب صورتهای خیالی به ایشان انتقال دهد،ازاینرو میبایست معانی عالی را در لباس تمثیلات حسی عرضه داشت تا در اذهان عادی قابل فهم باشد و این خود همان تدبیری است که در کتب آسمانی و تعلیمات انبیا برای تربیت و هدایت جامعه بشری بهکار رفته است،البته لازم است یادآوری شود که نباید از این مطلب نتیجه گرفت که خیال اساسا در اصل وحی مدخلیت ندارد و مدخلیت آن تنها برای انتقال وحی به دیگران است،بلکه این مطلب به این نکته اشاره دارد که آنچه در مرحلهء خیال است و آمیخته به الفاظ و تمثیل میشود کاری است که خیال برای سهولت انتقال یا برای امکان تحقق انتقال انجام میدهد."