چکیده:
این مقاله درصدد است تا مولفه های هویت ایرانی را در دو کتاب تاریخ مهم دوره ی میانه یعنی تاریخ بیهقی و تاریخ جهانگشای جوینی بازشناسی کند و نشان دهد که روند کلی حرکت اجتماع ایران در عصر سلطه ترک ها و مغول ها در جهت احیای مجدد هویت ایرانی با تکیه بر مولفه های فرهنگی بوده است. هر چند این روند کند و بطئی است اما مستمر و مداوم است. بیهقی به دین به عنوان یک عنصر اصلی هویتی توجه دارد و جوینی در دوران بحران هویت دینی، علاوه بر دین، از مولفه های فرهنگی همچون عناصر اساطیری ایرانی بهره می گیرد و سعی دارد تا، با استفاده از اصل تشابه جویی، گسست های اجتماعی را ترمیم کند و جامعه را به وحدت و همبستگی سوق دهد.
خلاصه ماشینی:
"وقتی سلطان جلال الدینخوارزمشاهی با لشکر مغول در بیرون دروازههای اصفهان مصاف داد و آنها راپراکنده ساخت،مردم به استقبال سلطان آمدند که جوینی یک بیت فردوسی را بیانمیکند:(جوینی،1375:170/2) {Sچون دیدند ایرانیان روی او#برفتند یکبارگی سوی اوS}هرچند جوینی از کاربرد کلمهی«ایرانیان»ظاهرا قصد خاصی ندارد و فقطمیخواهد استقبال مردم را نشان دهد،اما انتخاب این بیت از میان دهها بیت از این سنخ خود گویای این حقیقت است که یکپارچگی و وحدت قوم ایرانی با خاموششدن چراغ خلافت،به تدریج در ذهن مورخان شکل میگیرد.
وقتی سلطان از حلقهی محاصرهی چنگیزیان خود را رهانیده و به آب زد تا به هندبرسد،چنگیز که از شهامت و تهور وی متعجب بود دست بر دهان نهاد با پسرانمیگفت از پدر پسر چنین باید: {Sچون اسفندیار از پسش بنگرید#بدان سوی رودش بخشکی بدید#همیگفت کین را نخوانید مرد#یکی ژندهپیلست با شاخ و برگ#همیگفت و میکرد از آن سو نگاه#که رستم همیرفت جویان راهS}(/1ص 107) در این نبرد جوینی،سلطان را به«شیر خشمگین»تشبیه کرده است،بار دیگررویارویی دو عنصر تورانی و ایرانی را مطرح ساخته است.
» چون این خبر به چنیگز خان رسید(/2ص 139): {Sخبر شد به نزدیک افراسیاب#که افکند سهراب کشتی بر آب#ز لشکر گزین شد فراوان سوار#جهاندیدگان از در کارزاS}در جای دیگر باز از زبان فردوسی سخن میگوید چنگیز را افراسیاب و سلطانرا رستم میخواند که ترسی از وی ندارد(/2ص 173 و 174): {Sکه آن شاه در جنگ تر اژدهاست#دم آهنج بر کینه ابر بلاست#شود کوه خارا چو دریای آب#اگر بشنود نام افراسیابS} چون چنگیز عبور سلطان را از رود سند دید به پسران گفت: {Sبگیتی کسی مرد ازینسان ندید#نه از نامداران پیشین شنید#بگیتی ندارد کسی را همال#مگر بیخرد نامور پور زال#بمردی همی زآسمان بگذرد#همیخویشتن کهتری نشمردS}باید گفت قلم جوینی در ترسیم خط فاصل بین دو قوم ایرانی و تورانی در تمامقسمتهای کتاب به دقت دنبال نمیشود."