خلاصه ماشینی:
"انزجار عبد الصمد زراعتی جویباری مردان یک شکل با کت و شلوار چهارخانهای توسیرنگ و کفش ورنی«براق» پاشنهبلند، یکی پس از دیگری وارد حرم شدند.
باد سردی وزوزکنان از فراز گلدستههامیگذشت و بعد از توقفی کوتاه در حیاط حرم، مجددا و با سرعت ازدرهای حرم خارج میشد.
از بلندگوهای حرم صدای کلفت و محکمیبلند شد: همگی گوش کنند...
صدای قهقهه آنان تا آنسوی حرم به گوش میرسید.
ماشین بیوک کرمرنگ با علامتیکی از محافظان جلو در حرم ایستاد و راننده بلافاصله صندوقعقب را باز کرد.
بعد یکی با صدای کشدار و بلندی گفت:برای سلامتی علیا حضرت مادر ملت فرح ...
همسر شاه، در حالی که گردن بلند خود را به طرف خانمهای ملازم برگرداندهبود، آهسته سوی حرم قدم برمیداشت.
فرح در مقابل صحن آیینه ایستاد، اندکی به هنر آیینهکارینگاه کرد و به راه افتاد.
بعد بابیسیم صحبت کرد و ادامه داد: علیا حضرتا، متاسفانه چهلچراغصحن بالایی افتاد."