خلاصه ماشینی:
"» (4) این رسوبات فکری که پس از رسولخداصلی الله علیه وآله در جامعه اسلامی به وجود آمد، باگرایشهای مادی، عواطف، حیات اخلاقی واجتماعی آنها ترکیب یافت.
از این رو ناگزیر بودند که مکتب را از روند تخریبی نجات دهند: «مسلمانان از نظر ایدهئولوژی به پایهپیامبرصلی الله علیه وآله نرسیده بودند، تا نسبتبه آیندهکاملا بیطرفانه و صد درصد طبق اصولدعوت اسلامی، اقدام کنند، مگر نه این کههنوز تعصبات منطقهای میان اهل مکه ومدینه، کاملا ریشه کن نشده بود!
اهلبیتعلیهم السلام تنها به مبارزهیمنفی علیه دشمنان مکتب بسنده نکردند،بلکه تلاش کردند تا اسلام اصیل را در همهابعاد آن به جامعه معرفی نمایند; امامی،سنگر جهاد و قیام مسلحانه را انتخاب میکردو امامی دیگر، نیایش را اسلحه خود قرارمیداد.
- اهتمام میورزید، تاآنان امام رضاعلیه السلام را محاصره کنند و درگفتگوها و مباحثاتشان آن حضرت را درخصوص بزرگترین مدعای خود و پدرانش کهداشتن علم خاصی به علوم و آثارپیامبراکرمصلی الله علیه وآله بوده، شکستبدهند.
دشمنان اسلام پس از رحلت رسولخداصلی الله علیه وآله توانستند شیوه اجرای احکام خدا راتغییر دهند و حضرت علیعلیه السلام و فرزندانش رااز مرکز هدایت جامعه دور سازند.
قرآن در این باره چنین گفتهاست: «مرد با ایمانی از آل فرعون، که ایمانخود را کتمان مینمود در دفاع از موسیعلیه السلامبر آمده، گفت: آیا میخواهید کسی را به قتلبرسانید که میگوید، پروردگار من خدا است،در حالی که دلائل روشن از سوی پروردگارتانبرای شما آورده است؟» (18) تقیه در صورت وجود خطر، لازم است، امااظهار ننمودن عقیده و عدم ترویج آن اگرسبب فراموشی دین در جامعه گردد، حراماست: «البته نمیتوان انکار کرد که در بعضی ازموارد، تقیه کردن حرام است."