خلاصه ماشینی:
"عشق رضا(ع) زهرا قره غاش بوی عطر اذان همه فضای صحن و ایوان را پر کرده است.
سینه هامملو از دعا، چشمها پر از اشک، لبها زمزمه رضا رضا دارند وگوشها صدای بلند نقاره خانه را میشنوند.
با صدای «قد قامتالصلات»، همه صفها را مرتب میکنند.
کم کم سر و صدای آنها تمام و همه جا سکوت.
گوییآنها نیز در صف نماز ایستادهاند و صدای مکبر.
سه رکعت نماز مغرب اقتداء میکنم به پیشنماز حاضر برایخشنودی خدا قربه الی الله ...
پرواز آغاز میشود.
بعد از سلام صدای بغ بغبغوی کبوتران دو باره فضا را پر میکند.
روح از بدنم خارج و گرد حرمش به پرواز در میآید.
مژگانم رویگنبد طلایی را جارو میزنند و بر خود میبالند.
تو خود میدانیاگر یاریم نکنی و راهم ندهی پناهگاهی ندارم.
قادرا، سنگینی را از پشتم، پرده را ازگوشم، زنگار را از قلبم، تاریکی را از افق چشمانم بردار وسینهای مملو از عشق خودت عطایم کن."