چکیده:
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی،ترکیه در رقابت با روسیه و ایران به دنبال نفوذ در منطقه قفقاز به خصوص در آذربایجان بوده است.جنگ بین آذربایجان و ارمنستان،تضاد بین ترکیه و روسیه و ترکیه با ایران و نیز نامناسب بودن وضعیت اقتصادی این کشور از مهمترین مشکلات استراتژیکی این کشور جهت نفوذ در منطقه میباشند.در حال حاضر ترکیه به دنبال آن نیست که جانشین روسیه در منطقه شود بلکه علاقه ترکیه در حال حاضر به گسترش روابط اقتصادی فرهنگی و علمی با این دولتهاست.اولویتهای اعلام شده ترکیه در منطقه قفقاز به تقویت استقلال،توسعه روابط بر مبنای برابری و کنار گذاشتن رویکرد احساساتی اوایل دهه 1990 برمیگردد.
خلاصه ماشینی:
"* با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991،و تأخیر جدی عضویت در اتحادیه اروپا،بعضی از تحلیلگران با ارائه دلائلی چنین نتیجه گرفتند که ترکیه به دنبال کسب استقلال بیشتر و برتری در منطقه است،و در این راستا به منظور دستیابی به حوزههای نفوذ در دولتهای تازه به استقلال رسیده ترک زبان،با روسیه و ایران رقابت میکند.
ترکیه در سیاست منطقهای خود ضمن توجه به حساسیتهای روسیه،به دنبال برقراری روابط با ثبات با ارمنستان و گرجستان است اما دخالت ارمنستان در یک جنگ اعلام نشده با آذربایجان بر سر ناگورنو-قره باغ،اشغال تقریبا 02 درصد از سرزمین آذربایجان توسط ارمنی های قره باغ،و حضور یک نیروی شبیه نظامی ارمنی در این نقطه روابط بین ترکیه و ارمنستان را بسیار تیره کرده است.
رکن مهم این همکاری طرح دالان انرژی شرق-غرب بود که از گرجستان میگذشت و از حمایتهای ایلات متحده نیز برخوردار است،و مشابه آن برنامه ایجاد شبکه راه آهن،جاده و ایستگاههای فرعی مرسوم به برنامه تراسیکا3است که مورد حمایت اتحادیه اروپا است و آسیای مرکزی را به ترکیه و اروپا متصل میکند.
دولتهای بوش و کلینتون به منظور محدود کردن توسعه طلبی روسیه و جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه جنوب،آشکارا ترکیه را تشویق کردند تا خود را به عنوان الگوی غربی مآب سازی برای جمهوریهای شوروی سابق معرفی کند.
اگر چه آنکارا توانست شوارد نادزه را برای حمایت از خط لوله نفتی باکو-سوپسا-جیحان،به منظور انتقال سریع نفت آذربایجان به ترکیه قانع کند،اما وابستگی تفلیس به کمکهای اقتصادی و نظامی مسکو،همکاری گرجستان را مطرح کرده است."