خلاصه ماشینی:
"مورن در اندیشدهی پیچیده خود،به دوگانگیهای درون انسان مانند پارادوکس زنانگی/مردانگی،پیری/جوانی،بدن/روح،مرگ/ زندگی،هوشمند/دیوانه و خرد/اسطوره میپردازد و معتقد است که وحدت پیچیدهای میان این دو قطبیها وجود دارد.
اما علوم انسانی همواره پیوند انسانشناسی(انسان فرهنگ)را با زیستشناسی(زندگی طبیعت)و حتی پیوند زیستشناسی را با جهان فیزیکی شیمیایی انکار کرده و شناخت انسان به واسطهی طبیعت حیوانی و اطلاعات فیزیکی را تقلیلگرایی دانسته است.
15 تکوین تثلیث انسانی مورن در کتاب سرمشق گمشده در تشریح تکوین زیستی انسان،افزایش حجم مغز انسان را صرفا پدیدهای ژنتیکی نمیداند،بلکه آن را به شکل زندگی،مثلا حرکت میمونها از جنگل به سوی دشت و همزیستی با بوزینهها مربوط میداند.
در پرتو این نگرش دیالوژیک است که میتوان فهمید چگونه جامعه،فرد را سرکوب میکند و فرد خواهان رهایی از یوغ جامعه است؛چگونه گونه زیستی در جهت اهداف باز تولیدکننده وراثتی،فرد را مجبور به خدمت میکند،درحالیکه فرد میتوان از تولید مثل بگریزد و در عین حال نیاز جنسیاش را برآورده سازد.
همه پاورقیها به نوشتههای مورن ارجاع دارند،از این رو به ذکر نام کتاب و شمارهی صفحهی آن اکتفا میکنیم (4)-روش 5:14 (5)- Dialogique (6)-روش 5:32 (7)- Auto Organism (8)-روش 1:25؛روش 5:32 (9)- Verursivity (10)- Seif-Refrenfia (11)-اندیشه پیچیده:28 (12)-روش 5:ص 34 (13)-روش 1،ص:22 (14)-سرمشق گمشده:32 (15)-روش 3:72 (16)-ادگارمورن روند حرکت از نخستیها(میمونها و بوزینهها)به هومنها را بدین شرح توصیف میکند؛اولین شواهد انسانی پس از نخستیها موجودات کوتاه قد(20/1 متر)،کم وزن(20 تا 25 کیلو)و شبیه شمپانزه ولی ابزارساز و خانهساز بودند که با سنگ کار میکردند."