چکیده:
در حکمت متعالیه،مبحث شناختشناسی با پیشگامی علامه طباطبایی و تبعیت مرتضی مطهری بهطور خاص مطرح شد.به اعتقاد مطهری،بنبست شناخت تنها در فلسفهء اسلامی گشوده است.او راهحل را چنین تبیین میکند:ماهیات یا معقولات اولیه منشأ انتزاع مفاهیم فلسفی همچون امکان،ضرورت،علیت و...هستند و چون معقولات اولیه نیز به دلایل وجود ذهنی با آنچه در عالم خارج است مطابقت دارند، شناخت امکانپذیر میشود.در این مقاله،دلایل مطرح شده در حکمت متعالیه،در خصوص تطابق بین صور ذهنی با ماهیات خارجی نقد و بررسی میشود.در خصوص این نظریه باید گفت میتوان پذیرفت که معقولات اولیه است و اینکه چه دلیلی برای مطابقت وجود دارد.بدیهی دانستن شناخت در واقع پاک کردن صورت مسئله است و نه حل آن.اگر اشکال مربوط به مطابقت ذهن با خارج مطرح باشد معقولات ثانیه نمیتواند مشکل شناخت را حل کند.در حکمت متعالیه بحث شناخت از بحث وجود و ماهیت انفکاک ندارد.به نظر میرسد بحث مطابقت ماهیت ذهنی با ماهیت عینی در مبحث وجود ذهنی بیشتر بر مبنای«اصالت ماهیت»است تا بر مبنای«اصالت وجود». ارائهء راهحل برای مسئله شناخت،موضوع یک پژوهش مستقل است و این مقاله تنها به نقادی نظریهء شناخت در حکمت متعالیه میپردازد تا متفکران با عنایت به اشکالات موجود به پاسخ مناسب بیندیشند.
خلاصه ماشینی:
"مطابق کاوشهای مرتضی مطهری این بخشها عبارت است از:مبحث مقولات آنجا که علم را کیف نفسانی میدانند؛مباحث نفس از باب اینکه علم و ادراک جزء معرفت النفس است؛ مبحث عقل و معقول؛مبحث کلی و جزئی تا اندازهای که بستگی به عالم ذهن دارد مانند این مسئله که آیا کلی و جزئی در خارج وجود دارد یا نه؛مبحث اعتبارات ماهیات که برگشت آن به اعتبارات ذهن است،یعنی نوعی شناخت ذهن است،و در نهایت مهمترین بخش،وجود ذهنی و معقولات ثانیه است(مطهری،شرح مبسوط منظومه،ج 1،ص 258-255).
ملاصدرا این سخن ابن سینا را که در ظاهر با مبحث وجود ذهنی منافات دارد تأویل کرده و میگوید: بر افراد نمیتوان برهان اقامه کرد،زیرا حقیقت هر موجودی تنها با مشاهدهء حضوری شناخته میشود و فصول اشیا و انواع عین صورت خارجی آنهاست،پس حق این است که این فصول تنها با مفهومها و عنوانهایی که بر آنها صادق است شناخته میشوند و این مفهومها اگرچه در حد که مشتمل بر جنس و فصل است داخلاند،اما نسبت به حقیقت شیء خارجاند(زیرا قوام حقیقت شیء به آنها نیست)و شیخ در بعضی از مواضع شفا بین فصل منطقی و فصل اشتقاقی(حقیقی)تفکیک قائل شده است(فصولی که در حد ذکر میشوند فصول منطقی هستند)(اسفار اربعه،ج 1،ص 393-392).
در یک جمعبندی میتوان گفت در خصوص مابعد الطبیعه و شناخت عقلی ابتدا بحث معقولات اولیه مطرح است که از نظر حکما بنا به ادلهء وجود ذهنی،ماهیت به دو وجود موجود میشود یکی وجود عینی و دیگری وجود ذهنی و بین ماهیت ذهنی و ماهیت خارجی مطابقت برقرار است،اما از طرفی به قول مطهری با معقولات اولیه نمیتوان به فلسفه دست یافت."