"سده شانزدهم میلادی نشانگر مشخصههای بسیار مهمی در تاریخ مکریها و شیوه تعامل آن مردم با دولت صفوی است:بر اثر همزمانی و تلاقی روند گسترش دولت صفوی به سوی غرب با مهاجرت مکریها به سوی شرق و مرکز آذربایجان این گروه هرگز نتوانست همچون میرهای اردلان،بابان،سوران و دیگران میرنشین بزرگ و با ثباتی تشکیل دهد چرا که از یکسو بسیار شتابزده با قزلباش درگیر شد و بازی را به آن حریف قدرتمند واگذاشت و از سوی دیگر پس از شکست نیز به جای مشارکت در قدرت همچنان به دشمنی خود با آن سلسله ادامه داد و برخلاف اردلانها با پافشاری بر مذهب تسنن و پنهان نساختن علاقه و تمایل خود به دولت عثمانی همواره در کوچکترین فرصت ممکن به سود عثمانی و بر ضد دولت صفوی به فعالیت پرداخت و البته همیشه هم در این راستا ناکام ماند؛بنابراین،برخلاف دیگر میرنشینهای کرد که اکثرا قدمتشان بیشتر از صفویه و کمتر از عثمانی بود و معمولا بهطور نسبتا ثابت اعضای یک خاندان مشخص اداره قلمرو موردنظر را برعهده داشتند،مکریها از همان آغاز کار و پس از شکست از قزلباش نتوانستند میرنشینی با قلمرو مشخص و میرهای شناخته شده تشکیل دهند و در هرمرحلهء زمانی خاص هرکس که قدرت بیشتری داشت صرفنظر از تعلقش به خانواده اصلی فخر الدین خان و صارم بیک و گاه چهرههایی از تیرهها و عشایر دور از میرهای اولیه،قدرت را به دست میگرفتند و در نتیجه آنچه که ما بهعنوان میرنشین مکری میشناسیم در واقع میرنشینی متعارف با قلمرو گسترده و دارای اختیارات زیاد،مشابه آنچه که در اردلان و بابان میبینیم،نیست زیرا رؤسای مکری که به تناوب میر و یا والی نامیده شدهند معمولا جز اتحادیههای عشایری آذربایجان مرکب از ایلات ترک و کرد و همواره مطیع و زیردست بیگلربیگی ارومیه بودند و حتی گاهی حاکم اورمیه به مصلحت خود در گماغرش و یا برکناری رئیس مکریها مستقیما دخالت میکرد و این حالت تا آغاز سده نوزدهم ادامه داشت."
کلید واژه های ماشینی:مکریان ، ایران ، سیاسی ، کردستان ، آذربایجان ، اقوام ، زبان ، هویت ، زبان فارسی ، تاریخ
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)