چکیده:
قدیسان اخلاقی شایستهترین افرادی هستند که در فرهنگ های دینی و اخلاقی ، به دلیل
ویژگی های خاص معرفتی _ تربیتی و افعال برتر و فراتر از حد وظیفه، به عنوان نمونه و
اسوه شناخته می شوند.
دو چهره ارزشی و الزام آور اخلاق د رتئوری های اخلاق هنجاری ، به انضمام رویکرد
دینی و غیر دینی در اخلاق های دینی و سکولار ، تفاوت هایی را درتفسیر افعال فراتر
از وظیفه و ویژگی های قداستمآبانه ایجاد کرده است. گذشته از این ، تنوع در تصویر
ارائه شده از هویت قدیسان و ویژگی های آنان ، د رآثار برخی نویسندگان غربی، تنزل
مقام قدیس و قهرمان اخلاقی، تا حد یک سیاستمدار فاقد هر گونه قداست را به دنبال
داشته است.
به رغم تأیید قداست و پاکی طینت ورفتارهای صحیح قدیسان نزد نظریه پردازان مختلف، با
تردیدهایی نیز در این رابطه مواجهیم.
در مقاله حاضر ، پس از تصویر ماهیت قدیس د راخلاق دینی و سکولار، و اشاره به تفاوت
های ماهوی قدیسان د راین دو رویکرد، بر دقت در کاربرد واژه قدیس د رفرهنگ های مختلف
تأکید شده است . طرح و نقد دیدگاه های مخالف با جایگاه و ارزش های اخلاقی قدیسان ،
از دیگر مباحثی است که به آن پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"(کتاب هفتم، بخش دوازدهم، 227) الگوهای اخلاقی یا کسانی که به دلیل زیبایی و پاکی درون از آنها به قدیس تعبیر شده است، در نظام اخلاقی ارسطو، به واسطة تمایلات ثانوی، یعنی همان ملکات و فضایل اخلاقی و عقلانی، به راحتی و سهولت، بدون تأمل قادرند تا رفتارهای صحیحی را در جامعه از خود بروز دهند، بیآنکه هیچ میلی به انجام عمل غیر فضیلتمندانه داشته باشند، پرهیزگاران هم در اخلاق ارسطو جایگاه ویژهای دارند، اما ارسطو هرگز آنها را به عنوان الگو معرفی نمیکند، زیرا آنها به رغم برخورداری از ملکات و انجام اعمال نیک، به دلیل آنکه هنوز اثری از میل به خلاف در آنها وجود دارد، شایستة تبعیت نیستند.
و اگر وظیفه و فضیلتمندانه را معادل و یا حداقل مترتب بر یکدیگر ندانیم، در این حالت، انجام هر عمل فضیلتمندانهای میتواند برتر از وظیفه باشد، (به ویژه با توجه به معیار سخت ارسطو در تعریف فضیلت) شاید، حداقل در مورد قدیسان، فرض اول با نظریة ارسطو سازگارتر باشد، زیرا اگرچه از ابتدا فرد با الزامهای اخلاقی مواجه نیست، الزاما برای رسیدن به کمال باید فضایل را در خود بپروراند و آنها را اجرا کند.
پرسش بعدی این است که آیا واقعا رفتار قدیسان افراطی است؟ آیا آنها فراتر از وظیفه عمل میکنند؟ و آیا در این صورت، شایستة سرزنش هستند؟ آیا برخورداری بیش از حد از فضایل و کمالات اخلاقی به معنای افراط و قبیح است؟ پیش از این دربارة فضیلت حکمت نظری و فضایلی مانند صداقت که افراط در آنها پسندیده است، نکاتی ذکر شد و احتمال دادیم که افعال فضیلتمندانه برای قدیسان، بیشتر یک وظیفه باشد تا فراتر از آن، گرچه فی نفسه، به ویژه با توجه به معیار سختگیرانة ارسطو، برای انسانهای عادی، فراتر از حد تصور است."