چکیده:
استفاده از کتب رجالی، در گرو آشنایی با الفاظی است که رجالشناسان در کتب خویش به کار بردهاند. در وادی توثیق راویان، واژهی «ثقة»، کلیدیترین و پرکاربردترین واژههاست؛ از این رو شناخت مفهوم آن و همخانوادههای آن نیز در این راستا بایسته مینماید. یکی از عباراتی که لفظ ثقه یا واژههای مشابهش، در آن عبارات به کار رفته است، تعبیر «لیس بذاک الثقة» و امثال آن است که در موارد متعدد، در کتب رجإلی به کار رفته است. آنچه پیش رو دارید، بررسی مفهومی تطبیقی این تعبیرات است. امید آنکه مورد استفادهی خوانندگان و قبول خداوند کریم قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
اما آنچه که جای خالیاش همچنان احساس میشود، این است که این تحلیل و شرح، در غالب موارد، در فضایی دور از کاربرد آن اصطلاح، در کتب رجال صورت گرفته است و به عبارت دیگر این سؤال همیشه وجود داشته است که آیا رجالیانِ سدههای نخست، این اصطلاحات را به همان معنایی که شارحانِ قرون اخیر بیان کردهاند، به کار میبردهاند و آیا تفاوتی میان آن کاربرد و این معنا ـ هرچند اندک ـ وجود نداشته است؟ گفتنی است، یکی از نویسندگان معاصر اهل سنّت، در کتاب المنهج المُقْتَرَح لِفهم المصطلح 9 مرحله را برای فهم یک اصطلاح به کار رفته در کتابهای رجإلی یا حدیثی بیان میدارد که میتواند الگوی تحقیقی مناسبی برای علاقهمندان باشد.
با این توضیح، گفتههای رجالیان دربارهی عبارت لیس حدیثُهُ بذاک النقیّ را بررسی میکنیم: · محقق محترم مقباس الهدایه، این لفظ را از الفاظی میداند که بر ذمّ راوی دلالت دارد ولی نشانی از جرح راوی در آن نیست.
» مرحوم ملا علی کنی (ره) (صاحب توضیح المقال) پس از نقل کلام جناب وحید، عبارتی دارد که در مجموع نشان میدهد نظر ایشان آن است که تعبیر «لیس بذاک» راوی را از وثاقت و اعتبار میاندازد و هیچ گونه مدحی هم ندارد؛ اما عبارت لیس بذاک الثقه گرچه ذمّ راوی را به همراه دارد، اما با مقداری اندک از مدح هم سازگاری دارد؛ به این علت است که به وسیلهی لفظ ثقه مقید شده است.