خلاصه ماشینی:
دکتر برات زنجانی شرح سه داستان از مخزن الاسرار نظامی حکایت سلیمان با پیر برزگر 1- روزی-از آنجا که فراغی رسید- باد سلیمان بچراغی رسید 2- مملکتش رخت بصحرا نهاد تخت بر این تختهء مینا نهاد 3- دید بنوعی که دلش پاره گشت برزگری پیر در آن ساده دشت 4- دانهفشان گشته بهر گوشهء رسته ز هر دانهء او خوشهء 5- خانه ز مشتی غله پرداخته در غله دان عدم انداخته 6- پردهء آن دانه که دهقان گشاد منطق مرغان ز سلیمان گشاد 7- گفت جوانمرد شو ای پیرمرد کاین قدرت بود ببایست خورد 8- دام نهء دانه فشانی مکن با چو منی مرغ زبانی مکن 9- بیل نداری گل صحرا مخار آب نیابی جو دهقان مکار سلیمان:سلیمان ابن داود پادشاه یهود(جلوس 379 وفات 539 قبل از میلاد)وی جانشین و پسر داود بود و در اسلام از انبیای بنی اسرائیل محسوب میشود.
"ت"ضمیر متصل در حالت مفعولی(-ترا) خورد:مصدر مرخم-خوردن 7-معنی و حاصل بیت:سلیمان گفت:ای پیرمرد جوانمرد باش و سزاوار بود که از آینده ترس و وحشت نمیداشتی و این مقدار که داشتی میخوردی و در این زمین بیآب دانه نمیکاشتی.
تشنه:محتابج به آب بروز آوردن:پیدا کردن آری:آوری-بیاوری 01-و 11-معنی و محصول بیت:سلیمان میگوید:ما در زمین آبدار بذر کاشتیم و از کشته چه محصول بدست آوردیم که تو میخواهی از این زمین دانه سوزنده که تشنه و محتاج بآب است محصول پیدا کنی؟بعبارت دیگر:ما در زمین آبی،دانه کاشتیم و محصول بمقدار مطلوب بدست نیاوردیم،تو که در زمین دیم دانه کاشتهای چیزی بدست نخواهی آورد.
مدانش:مدان+ش(ضمیر متصل در حالت مفعولی):مدان آن را به:بهتر 64-معنی و حاصل بیت:مدعی اول زهری را که ساخته بود به مدعی دوم داد و گفت این را زهر مدان،زیرا می جان پرورنده است و بهتر از شکر است.