خلاصه ماشینی:
"»7 با توجه به آنچه در بالا و بیشتر در چارچوب رهیافت روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی آمد،اکنون میتوان گفت:امنیت انسانی،در نخستین گام خود، نیازمند نظمی خوشایند است که برآیندی از باورها، احساسها و آرزوهای شهروندان باشد.
اگر آیینهایی همچون مسیحیت،در آغاز بیشتر بر برابری از دیدگاه برابری در آدمیت انسانها،یعنی اینکه همهء مردمان از آدمیان به شمار آیند و بردگان و مانند آنها از شمار آدمیان بیرون انگاشته نشوند، پافشاری میکردند،و اگر سوسیالیسم بعنوان جوهرهء آیینهایی همچون مارکسیسم،سبب شد تا جنبشها و تکاپوهای بسیاری در جهان درافتد و حتا به ایران ما نیز برسد و امروز هنوز از«ناکامی چپ در ایران»31سخن برود،ولی یکی از کهنترین جنبشهای اشتراکی در جهان،همان آیین مزدکی در ایران باستان بوده است.
»92سرشت روزگار ما با جهانی شدن فرایندها و اثر سرایتی امور همراه است از اینرو،با اندیشهء پرهیز از خشونت03را گسترش داد؛ راهی بهتر برای حل اختلافها13یافت؛و باقیماندهء ناگزیر تقابلهای اجتماعی را در مسیرهای بارور(مانند رقابت) انداخت23و برای همهء این کارها و یافتن راهکارهای عملی،پرداختن به هویت و فرهنگ،یکی از اصلیترین چارههاست؛البته هویت و فرهنگی که خود چاره شده و ملایم و اصلاح شده باشد و همزیستی،گفتگو،ساختن جامعهیی انسانی و معنوی،و کمک به انسانیت را بیاموزد، و امنیت انسانی و آرامش انسانهای دیگر،در آن یک ارزش فرادست باشد.
از آنجا که احساس تیرهبختی،از شرایط واقعی و نیز برداشتهای ذهنی و فرهنگی ریشه میگیرد،و بخش چشمگیری از ستیزهها،بویژه جامعه آماری این نوشتار، ابعاد فرهنگی،مذهبی و ایدئولوژیک دارد،باید از یکسو نهادهای گوناگون اقتصادی،فرهنگی-اجتماعی و اداری -سیاسی را برای پیشگیری از بحرانها،مدیریت بحران و بهسازی شرایط توانا ساخت،و از دیگر سو،با اصلاح برداشتهای هویتی،از بازتولید هویتی دشواریها جلوگیری کرد،و به بهتر شدن وضع یاری رساند."