چکیده:
هدف اصلی مقاله حاضر، مرور انتقادی نظریه های عمده جامعه شناختی درباره چگونگی فرایند سازگاری مهاجران با جامعه مقصد است. مهم ترین نظریه هایی که در این مقاله بدانها توجه شده عبارتند از: کارکردگرایی، حاشیه نشینی، سازگاری بین فرهنگی و نظریه وابستگی. در آخرین بخش مقاله، با توجه به اینکه نظریه های یاد شده در تبیین عوامل مؤثر بر فرایند سازگاری مهاجران با جامعه مقصد کارآیی لازم را ندارند، سعی شده با استفاده از جنبه های مناسب آن نظریه های، نظریه جامع تری ارائه شود. در این نظریه ترکیبی پیشنهادی، بر سه سطح تحلیلی در بررسی عوامل مؤثر بر فرایند سازگاری مهاجران با مقصد تأکید شده است: الف) عوامل مربوط به سطح کلان؛ ب) عوامل مربوط به سطح میانی؛ ج) عوامل مربوط به سطح خرد.
خلاصه ماشینی:
"بر این دیدگاه نیز ایراداتی وارد است از جمله آنها میتوان موارد ذیل را ذکر کرد: 1)این دیدگاه بر این موضوع تأکید میکند که فرد مهاجر به دلیل آنکه نه میتواند فرهنگ،عادات و ارزشهای متعلق به فرهنگ قبلی خود را کاملا رها کند و نه جامعهء میزبان او را به عنوان عضوی از جامعه خود میپذیرد، همواره در حاشیه باقی میماند.
با توجه به بحثهای نظریهپردازان وابستگی،باید گفت،اگرچه این دیدگاه برخی از واقعیتهای مربوط به آثار مهاجرت و مهاجران بر مقصد و مقصد بر آنها را بیان میدارد،اما بر این نظریه نیز انتقاداتی به شرح ذیل وارد است: 1-ممکن است مهاجران در بدو ورود به محیط جدید،به دلیل نداشتن تخصص مناسب و کافی در مشاغل حاشیهای و دون پایه مشغول به کار شوند،ولی بررسیهای موجود نشان دادهاند که،با تمام محدودیتهای موجود در مقابل مهاجران در مقصد،حد اقل نسل دوم به بعد آنها به تحرک شغلی و اجتماعی لازم دست مییابند(لهسایی زاده،8631:61-51).
بر این اساس و با توجه به ایرادات موجود در این دیدگاهها،و برای تبیین و توضیح کاملتری از فرایند سازگاری مهاجران در مقصد و با استفاده از جنبههای مناسب و مفید نظریههای یاد شده و در نظر گرفتن نکات ذیل سعی میشود تا نظریهء ترکیبی مناسبتری در این زمینه ارائه شود: 1)در بیان نظریه پیشنهادی مهاجرتهای اجباری و داخلی موردنظر قرار دارد؛ 2)همانگونه که در چکیده مقاله اشاره شد،در طراحی نظریه ترکیبی پیشنهادی به متغیرهای مربوط به سه سطح تحلیلی کلان،میانی و خرد توجه شده است."