چکیده:
سنایی غزنوی از شاعرانی است که با جهانبینی حکیمانه و دیدگاه عارفانهء خود دربارهء خلقت عالم و نقد نظریههای عرضهشده در این مفهوم،گام در عرصهء سخنوری نهاده است.بیتردید شناخت جهانبینی وی ما را در دریافت اندیشههای دینی و اجتماعی و درک مفاهیم شاعرانهء وی یاری میکند.
در این نوشته ضمن اشاره به دیدگاهها و مکتبها و نحلههای فکری و اجتماعی از جمله اندیشههای زردشت،مانی،مزدک،ارسطو (Aristotle) ،افلاطون (Plato) و باورهای خردوزانه ابنسینا،فارابی و ناصر خسرو،به بیان نظریهء سنایی پرداخته شده و با توجه به آثار وی،دیدگاه او در این موضوع کاویده شده و با دیگر نظریهها به سنجش درآمده است.
خلاصه ماشینی:
"او برهان خود را بر اینکه آفرینش عالم نوشتهء خدای است چنین عرضه میدارد:نوشته از
(ولفسن،1368:391) فارابی گفته است:چون خدای زنده و خواهندهء آفرینش این جهان بود و هر آنچه در آن
کلی نسبت به عقل کلی نقصان دارد آفرینش عالم برای این است که سرمایهای باشد کلی به رفع نقصان خود بپردازد.
دربارهء دریافت دیدگاه سنایی در موضوع آفرینش نخستین بیت حدیقه در خور بررسی است:ای درون پرور برون آرای وی خرد بخش بیخرد بخشای
(وجود)الهی-که مقدم بر آفرینش(که نخستین آن عقل بوده است-اول ما خلق الله
این دیدگاه که آفرینش خرد یا عقل بر مبنای احسان،جود و یا سخای الهی بوده است.
شمرده(ناصر خسرو،1363:116)و در زاد المسافرین آورده است که:علت عالم به آغاز عقل بوده
است و دیگر علتها فرود این علت است(ناصر خسرو،[بیتا]:193)؛و این همان نکتهای است که وی در قصیدهای نیز بدان اشاره کرده است و عقل را علت بودش عالم دانسته و بخشش آن
اگر چه سنایی هم در بیان دیدگاه خود در موضوع آفرینش بر همان باور پذیرفته شده از
ولی در جهانبینی وی این نکته قابل تأمل و در خور بررسی است که:هرم آفرینش در شعر
(همان:60) همچنین است این دو بیت از سنایی آباد وی:عقل را او کند مدبر ملک حاکم مطلق و مقدر ملک
آنچه در این هرم متأثر از فلسفهء یونانی است وجود سه عنصر عقل کل،نفس کلی و عناصر
سنایی در جهانبینی خود گاه به یک تقسیمبندی کلی دست زده است و جهان آفرینش را
نکتهء دیگر این است که دربارهء نظریههای سهگانهای که در موضوع آفرینش مطرح و به نظریهء"