چکیده:
در فرهنگ همه ملت ها، می توان نشانه ای از ادبیات مقاومت را دید. در ایران نیز نمونه هایی از این-گونه ادبیات در دوران حاکمیت پهلوی به چشم می خورد. برخی از شاعران این دوره در فضای بسته و بیدادزده دوران پهلوی، در برابر جور و بیداد قد برافراشته و با آگاهی از تاثیر زبان نمادین و غیر صریح در مخاطب، به توصیف اوضاع سیاسی جامعه پرداخته اند، تا رسالت خود را در آگاهی بخشی مردم نسبت به وضعیت نامساعد جامعه به انجام رسانند. حسین منزوی یکی از شاعران متعهد این دوره است که دامنه شعر پایداری، با محوریت مبارزه برای آزادی، در برخی از غزل های قبل از انقلاب او گسترده است. بهره جستن از نماد، ماهیت غزل منزوی را به کلی دگرگون ساخته و آنها را از ویژگی بارز «روحیه آزادی-خواهی» برخوردار نموده است.او، با سبکی هنرمندانه و به صورت نمادین، اندیشه های خویش را مبتنی بر آزادی خواهی و انتقاد از جامعه بیدادزده روزگارش به مخاطب القا می نماید. در این پژوهش، ابتدا سعی بر آن است که بدون در نظر گرفتن محدوده زمانی خاص،خواننده را با بعضی از نمادهای به کار رفته در غزل حسین منزوی آشنا نماییم. سپس کوشیده ایم درون مایه هایی از غزل پیش از انقلاب منزوی را بررسی کنیم که ارتباط مستقیمی با مضامین استبدادستیزی و آزادی خواهی و روحیه مقاومت او دارند.
خلاصه ماشینی:
"S}(همان:449) یکی دیگر از مضامین و درونمایههای اشعار اجتماعی،آزادیخواهی واستبدادستیزی است و اشعار منزوی نیز دارای این ویژگی است که به روشیتحلیلی،این مضایمن را در غزلهای منزوی در دوران حاکمیت پهلوی،بررسیمیکنیم تا هم شیوۀ بیانی نمادین و موثری را که منزوی در بیان موضوع آزادیخواهی،متناسب با شرایط اجتماع زمان خود انتخاب نموده است،باز نماییم و همبتوانیم جلوههایی از رسالت و تعهد اجتماعی این شاعر متعهد معاصر را برایخواننده روشنتر نماییم.
S}(منزوی،1387:25) در شعر زیر،«باغبان»،رمز پایگاههای قدرت،و«گل»،مردم دردمند وستمدیدۀ ایران است و منزوی،ظلم و ستم و بیداد پایگاههای قدرت را،با رمزضحاک-ماررسته بر شانه-بیان میدارد: {Sنگاه کن گل من،باغبان باغت را#و شانههایش،آن رستگاه ماران را#گرفتم که شکفتی و بارور گشتی#چگونه میبری از یاد،داغ یاران راS}(منزوی،1388:28) شاعر،در بیت زیر،از فرورفتن گلولۀ سربی در سینۀ مبارزان و رادمردانیسخن میگوید که جرمشان طلب صبح راستین(آزادی حقیقی)است: {Sآری به جرم خواستن صبح راستین#سرب مذاب بود جواب سوال توS}(همان:188) «شبشکاران»،در بیت زیر،مردانی است که تلاشی برای رهایی ازاستبداد و ستم حاکم نمیکنند: {Sظلم از حد بر ظلمت،آن کشیده نیزهها،#از شعاع آفتاب،آن شبشکاران را چه شد؟S}(همان:111) منزوی انسانهای در خود رفته و خاموشی را میبیند که در عصری(دورانسلطنت پهلوی)زندگی میکنند که هیچیک از خصوصیات جامعۀ آزادی را ندارد."