خلاصه ماشینی:
"صدا زد:من با دوستم قرار داشتم و باید یک ساعت پیش وی را ملاقات میکردم،ولی الان نمیدانم کجا هستم!میتوانید مرا کمک کنید؟مرد روی زمین گفت:شما سوار بالنی هستید که 03 پا بالای زمین است.
مرد روی زمین پاسخ داد:شما هم باید یک مدیر باشید؟!
گفت:از کجا فهمیدید؟ گفت:از اینجا که شما نمیدانید کجا هستید و به کجا میخواهید بروید!شما سوار وسیلهای شدهاید که حرکت آن تابع باد است و قراری هم سر ساعت گذاشتهاید و از من انتظار دارید مشکلتان را حل کنم.
واقعیت این است که شما الآن جایی هستید که قبل از ملاقات من نیز در همانجا بودید؛ولی هرچه پیش آمده،مرا مقصر میدانید.
پسرک پرسید:«خانم،میتوانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانهتان را به من بسپارید؟» زن پاسخ داد:«کسی هست که این کار را برایم انجام میدهد.
» پسرک گفت:«خانم،من این کار را با نصف قیمتی که او میدهد انجام خواهم داد."