خلاصه ماشینی:
"فصل اول این کتاب-که میتوان به تمام اهالی رسانه توصیه کرد این فصل را بخوانند و آن را به یاد بسپارند-به کوششهای روزنامهنگاران درون و بیرون کشورمان برای دستیابی به حقوق حرفهای اختصاص یافته است.
این خصلت در شغلهای دیگر نادر است،حق خبرنگار اما این هست که اگر به هر دلیل در نشریهای نتوانست ادامهء کار دهد،چرخ زندگی او از کشتن باز نماند؛این هم از جلمه حقوق حرفهای روزنامهنگاران است.
دکتر معتمدنژاد در فصل یکم با فرض اینکه چنین مرجعی غیر از تشکلهای صنفی نمیتواند باشد،تجربههای کشورهای دیگر و جامعهء مطبوعاتی ما را به گستردگی توضیح میدهند و در بخش دوم از فصل دوم،دربارهء صدور کارت شناسایی روزنامهنگاران بحث میکند.
آنگاه به موجب قانون این توان حقوقی را دارند که در مواردی چون دستمزد،بیکاری،تحمیل کارهای طاقتفرسا،از کار افتادگی-چه درپی رویدادهای حرفهای و چه به سبب تعقیبهای قضایی-اختلاف با ناشر یا مالک و موارد بسیار دیگر وارد شوند و حقوق حرفهای روزنامهنگاران را پی بگیرند.
حق ندارد از ناشر با مالک آن درخواست سهم کند؟» (تامپسون،1996،ص 215) در بحث پایان همکاری و حقوق روزنامهنگاران در این زمینه باز موضوع مهم مرجع رسیدگی به اختلاف میان دو سری کار است.
این تشکل به دلیل تسلط به چند و چون و دقایق این حرفه قادر است در بسیاری از زمینههای حرفهای روزنامهنگاران مثل عضوگیری،رفع اختلاف میان ناشر و روزنامهنگار،گزینش نمایندگان مطبوعات در هیئت منصفهء جرایم مطبوعاتی،اعلام رأی در زمینهء اختلاف درمیان خود روزنامهنگاران- از جمله موضوع کپی کردن کارها-وارد شود."