خلاصه ماشینی:
"در این گزیده از عناوینی که به طور غیرمستقیم به موضوع مورد بحث مربوط هستند مانند فقر،گرسنگی،صرفنظر شد و از برابری و نابرابری در سطح عام و جهانی نیز چشمپوشی شده است.
او در آغاز کتاب بحث میکند از اینکه ارزیابی اخلاقی به عینیتی متوجه است که خاص علوم طبیعی فیزیکی است،به همان ترتیب علم نیز به ما چگونگی جهان را میگوید و سخنی از چگونگی جلوهگر شدن جهان برای افراد به میان نمیآورد.
نیگل برتنش میان«ترجیح شخصی»و«بیطرفی»تاکید دارد و این امر کتاب را بسیار خشک و بیروح میکند ولی او در عین حال میخواهد نشان دهد که نهادهای اجتماعی و سیاسی میتوانند به نسبتهای مخلتف آن را مرتفع سازند.
نتیجه چیست؟ اکنون بیست سال اسکه در مورد لوازم و نتایج کتاب«راولز»به نام نظریهعدالت بحث میشود و این مباحث هیچگونه توافق بیشتری را در مورد میزان حقایق موجود در مشروعیت نظامهای اقتصادی-اجتماعی-اگر حقیقت داشته باشند- که کم و بیش برابری طلب هستند به بار نیاورده است.
رنگ سرخ جلد کتاب که مناسب تام و تمامی با روس بعد از انقلاب دارد،این سؤال را به ذهن مبتادر میکند که جلال در سفر خود،آینده شوروی را-با توجه به تحولا اخیر در این کشور-چگونه دیده است؟با توجه به سابقهء جلال و عضویت در حزب توده و انشعاب از آن نوع قضاوت و بینش جلال در مورد روسیه میتواند محک خوبی برای نوع انتخاب و دریافت این مطلب باشد که تا چه حد جدایی جلال از جریان چپ وابسته به شوروی در ایران آگاهانه بوده است."