چکیده:
سراج الدین علی خان آرزو،به گواهی آثارش از مهم ترین نظریه پردازان عرصهء ادبیات و زبانشناسی به شمار می رود.وی دیدگاهها و آرا مختلفی در مورد نقد ادبی،لغتشناسی،فرهنگشناسی،زبانشناسی،سبکشناسی،شرح نویسی و...دارد. یکی از نظریه های وی به«فهمشعر»مربوط است؛به این معنا که یک شعر به چه طریقی فهمیده یا دریافت می شود.نظریهء فوق در کتاب با عنوان داد سخن آمده است.این مقاله به بررسی این نظریه و بیان شباهت های آن با دیدگاه های کسانی چون شلایر مخار،هانس گئورگ گادامر،پل ریکئر و هانس روبریاس که در این مقوله صاحب نظر هستند چرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"03آرزو نیز به غیر از مورد آخر،یعنی ادراک موافق مذاق شعرا،بقیه دریافتها را از نوع«بدفهمی»میداند و ظاهرا اعتقادی به دریافتهای ملایان،ملایان مکتبی و اربابان معانی و بیان و بدیع ندارد و معمولا نوع فهم آنها را نقد میکند؛به ویژه آنجا که مینویسد:«و اینها غافلاند از اینکه در این مقام عرض بیان کمال نافهمی و عدم تمیز اهل زمانه است،نه بیان مناسبت همدیگر».
به عبارت دیگر متخصص فن بیان با این ذهنیت به سراغ متن میرود و آن را میخواند که بتواند از آن یکی از آرایههای بیانی را استخراج کند و یا اصلا به همان نیت برجسته کردن آن صنایع خاص به قرائت متن بپردازد؛به ویژه آنجا که در مورد دریافت ارباب معانی معتقد است:«نکات تقدم و تأخر و فصل و وصل و ایجاز و اطناب را میفهمند و ایشان را اطلاع بر اسرار مجاز مرسل و تشبیه واستعاره،که بنای کلام شعری بر آن است،نیست»؛گواه بر این مدعاست.
ولی اگر بخواهیم بالاجبار«اختصاص دادن»را به آرزو نیز نسبت دهیم،در آن صورت باید از مفهوم تاریخی این عنصر صرفنظر کنیم و بگوییم که آرزو،اختصاص دادن را به این شکل به کار برده که هر متخصصی متن را از دیدگاه فنی و تخصصی خودش تفسیر میکند و بیت [یا متن]را به حوزهء تخصصی و مطالعاتی خودش اختصاص داده است.
این در حالی است که همهء کسانی که نامشان ذکر شد نظریههایی در خصوص دریافت و فهم دارند که با نظریهء فهم سراج الدین علی خان آرزو مشابه است و میتواند مورد مقایسه و ارزیابی قرار گیرد."