خلاصه ماشینی:
"این بند ترجمه را بنگرید که چگونه تودرتو و مبهم و آشفته است:«و چون انسان صدقهاش را خارج میکند،نخستین محتاجی را که برخورد میکند،پیش از هر نفس محتاجی،نفس خودش میباشد و او صدقه را برای محتاجان خارج کرده است و چون به نخستین محتاج برخورد کند و بدهد،آن از جهت هوای نفسش میباشد،نه برای خدا و چون خداوند بدو فرموده:نخست از خودت آغاز کن و آن (نفس خودش)نخستین کسی از صاحبان حاجت است که برخورد کرده و خداوند در احسان کردن برایش مقرر داشته که نخست به همسایه نزدیک و نزدیک پس از نزدیک آغاز کند، پس اگر بنده،همسایه دورتر را بر نزدیکتر ترجیح داد،با اینکه هردو در حاجت برابرند،در این صورت هوا و هوسش را پیروی کرده است و نزد حد و مرز پروردگارش نایستاده است و این در تمام افعال بر و نیکی جاری است و سبب آن غفلت از خداست، لذا بنده به صفتی که وی را با خدا حاضر میدارد دستور داده شده است و آن نماز میباشد.
وی در پانوشتی میگوید:«این مطالب بلند نه در خور فهم عرب است و نه در خور فهم هر شخص-اگرچه با معارف الهی آشنایی داشته باشد-ولی چون ما در اساسیترین ایراد این ترجمه مسائل زبانی آن است زبان این ترجمه زبانی کهنه، مرده،سست و تباه است مقام ترجمه هستیم،ناگزیر از بیان همه مطالب میباشیم ولی اگر گزیده میکردیم برای فهم بعضی از فهوم نافعتر بود."