چکیده:
در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران که متاثر از فقه امامیه و تا حدی حقوق فرانسه است، ذیل عنوان سقوط تعهدات در مبحث ایفاء (وفای به عهد) در مادهی 266 همان قانون به قسمی از تعهدات اشاره شده که آن را تعهدات طبیعی، وجدانی یا اخلاقی نامند.
به موجب این ماده: «در مورد تعهداتی که برای متعهد قانونا حق مطالبه نمیباشد اگر متعهد به میل خود آن را ایفاء نماید دعوی استرداد از او مسموع نخواهد بود».
در مقابل تعهدات طبیعی، حقوقدانان تعهدات قانونی را قرار دادهاند که مهمترین وجه تمایز این دو، ضمانت اجرای قانونی برای تعهدات اخیر است که واژهی قانونا در مادهی 266 به همین مطلب اشاره دارد. ولی تعهدات طبیعی فاقد این ضمانت اجرا هستند وتنها در صورت پرداخت توسط مدیون این نوع تعهدات ضمانت اجرا مییابد و متعهد در این صورت است که حق استرداد متعهدّ به را ندارد در تعهدات قانونی همواره دائن یا متعهدّ له از همراهی و حمایت قانون یا به عبارت بهتر از ضمانت اجرا برخوردار است و میتواند الزام متعهد را از مراجع صالح درخواست کند. لیکن در تعهدات طبیعی قبل از تادیه، چنین الزامی وجود ندارد و تنها در صورت تادیه دین حق استرداد زایل میشود. نتیجه اینکه اینگونه تعهدات از زمان تادیه واجد ضمانت اجرای قانونی میشوند. چگونگی این تحول (استحاله) و تشخیص عامل اصلی آن، وجه همّت این مقاله است
خلاصه ماشینی:
"اکنون با بررسی مادهی 266 قانون مدنی و توجه به پیشینهی بحث در حقوق فرانسه به همراه بررسی فقهی، میکوشیم ابعاد موضوع را روشن کرده و به این سؤالات اساسی پاسخ دهیم که: اولا مبنای تقسیم تعهدات به قانونی و طبیعی چیست؟ ثانیا چه عاملی باعث ایجاد این تحول در مورد تعهدات طبیعی میشود؟ آیا پرداخت متعهد، به عنوان عملی مادی باعث این تحول است یا حاکمیت اراده مدیون به عنوان اقدامی اعتباری؟ یا تکامل قوهی وجدانی مدیون به مرحلهای مشخص به نحوی که زایندهی الزام قانونی شود، میتواند عامل این تحول شود؟ ثالثا مصادیق تعهدات طبیعی در قلمرو فقه و حقوق موضوعه کدامند؟ مقاله حاضر در این راستا پس از اشارهای گذرا به مفهوم تعهد به مقایسه تعهدات قانونی و طبیعی پرداخته و سپس به بررسی عامل اصلی استحاله تعهدات طبیعی به تعهدات قانونی پرداخته و سپس تعهدات طبیعی را در نظامهای حقوقی ایران و فرانسه بررسی میکند و مصادیق آن را در فقه و قانون ایران بررسی میکند.
در نهایت در تحول تعهدات طبیعی همانند استحاله، دگرگونی و تحول به این صورت ایجاد میشود که جنس تعهد عوض میشود؛ یعنی بعد از پرداخت هر چند شکل و صورت تعهد به همان صورت قبلی است ولی پرداخت آن را متحول کرده که عامل این پرداخت ممکن است فشار وجدان خود فرد یا حمایت جامعه از تعهد مورد نظر باشد."