خلاصه ماشینی:
"این مقاله،در صدد است تا با تبیین نظریههای فرهنگی ورویکردهای اساسی در خصوص نقش فرهنگ در فرایند توسعهبه طرح مفهوم و ماهیت فنآوری،به تکنوکراسی و تکنوپولیپرداخته و در نهایت به نقد تکنوپولی بر مبنای اموزههای اسلامیبپردازد.
از این دیدگاه دین و هر آنچه دینی داشته باشد اگر چهدر جامعهای نهادینه شده باشد-از آنجا که با مدلهای توسعهمورد انتظار و تعریف شده کشورهای پیشرفته و توسعه یافتهسازگار نیست-از موانع شمرده میشود که باید برای رسیدن بهتوسعه رفع میگردد(شورای عالی انقلاب فرهنگی،1374).
در یک نگاه کلیتر میتوان رابطهی میان رسانهها و فرهنگرا در سه زمینهی عمومی بررسی کرد: الف)جامعهی تودهوار یا تئوری سهگانه :براساس این نظریه-که خود طیفی از دیدگاههای مختلف را در بر میگیرد-مثلثیمرکب از رسانههای تودهای،جامعهی تودهوار و فرهنگ تودهوار،رابطهی تودهای میان افراد،نهادها و نظام ارزشی جامعه راتفسیر میکند.
بر این اساس و با توجه به مطالب مذکور،در منظر اسلام،علوم مختلف اعم از دانش طبیعی و تجربی و نیز علوم انسان وفرهنگی دارای نوعی وحدت،یکپارچگی و انسجام بوده و از حیثهدف،همسویی دارند،در حالی که تکنوپولی با پیش فرض دوگانگی میان فرهنگ و تکنوپولی،قائل به تفوق دستاوردهای فنآوری بر ارزشهای فرهنگی است و تباین این دیدگاه از منظردیگری مشخص میشود.
چنانچه یکی از وجوهباورهای دینی را از گشودگی تلقی کنیم،در این صورت بهعقیده یکی از نویسندگان که تکنیک را به تلقی انسان از نیروو انرژی اطراف خود تعریف کرده و میگوید:"با وجود اینکههایدگر و یاسپرس از دنیای غرب و اومانیسم برخاستهاند؛اما دونگاه متفاوت نسبت به تکنولوژی دارند،یاسپرس میگوید که،تکنیک امری خنثی است که هم در مسیر خوب و هم در مسیربد میتوان از آن بهره جست،در حالی که هایدگر قائل به غلبه وقهر تکنیک بر انسان است"."