خلاصه ماشینی:
"رضا قاسمی در این رمان پازل گونه نشان داد که عناصر داستان میتوانند به روشهای دیگری هم کنار هم قرار گیرند و این،در کنار سرگرمی توام با لذت،اثری خوش خوان را رقم زده است.
اینجا بد ندیدم به مولفهای با عنوان وجه بیرونی اشاره کنم که در یک تعریف کلی بر موقعیت ساخت و ساز فضای فرهنگی و ما بین فرهنگی،و سیاست ممتازگرا و ممتاز پرور و موقعیت آزادی بیان و آزادی دسترسی به رسانه ها و ابزارهای آموزشی،و خلاصه هر آنچه در رابطه با مسایلی قرار میگیرد که فیلسوف ماتریالیست فرانسوی«لوسین سو»در تعریف ذات انسان«مرکزیت اجتماعی»مینامد دلالت دارد؛یعنی تعریفی خاص از ذات انسان که به ما اجازه میدهد برای خلاقیت هنری نیز مرکزیت اجتماعی قایل شویم،یعنی تقریبا همان نظریهای که"توام چامسکی"مطرح میکند.
خود نویسنده هم نمیتواند بگوید که تصادفی فرانسه را لوکیشن داستان قرار داده،تصادفا شخصیتی به نام"سید" دارد و باز تصادفا از مثلی استفاده میکند که در تاریخ سیاسی این کشور مانند شتر روی نرد بام، معنایی آشکار دارد:"خدایا تو مرا از دست دوستانم نجات بده،از پس دشمنانم بر میآیم."