چکیده:
الگوی مارکوویتز در تعیین سهم هر یک از سهام در سبد دارایی، بر مبنای انتخاب بهینه سهام جهت حداکثر نمودن درآمد انتظاری سبد استوار می باشد.
از طرفی تنها به دلیل توجه ویژه به مفهوم ریسک کل به مرز کارایی دست می یابد که مسلما سهم بخش ریسک غیر سیستماتیک آن که بازار برای آن پاداشی را در نظر نمی گیرد الزاما در سطح حداقل خود نمی باشد.
از طرف دیگر الگوی پیشنهادی شارپ با برخی مفروضات ساده کننده به مرز کارای جدیدی دست می یابد که اگرچه درآن به مفهوم ریسک سیستماتیک توجه شده است ،اما ضعف اساسی آن به کارگیری پرتفولیوی بازار توسط سرمایه گذاران در هنگام سرمایه گذاری می باشد.
در این مقاله از طریق ترکیب نظریات مارکوویتز و شارپ و پیشنهاد مدلی جدید الگوی جامع تری را معرفی می نماییم که نه تنها نسبت به مرز سنتی مارکوویتز کاراتر بوده ، بلکه ضعف موجود در الگوی پیشنهادی شارپ را برطرف می نماید.
برتری نظریه پیشنهادی نسبت به مدل سنتی مارکوویتز و شارپ به لحاظ نظری از طریق توجه به ریسک غیر سیستماتیک و حذف برخی مفروضات مدل سنتی شارپ و در انتها از طریق عملی با یافتن سبد بهینه سهام شرکت های بزرگ سیمان بورس تهران تایید می گردد.
Markowitz's model which determines the weight of each stock in the portfolio is based on the optimal choice of stocks in order to maximize the expected returns. However، this theory through paying special attention to the concept of total risk reaches to an efficient frontier which undoubtedly the portion of unsystematic risk that the market doesn’t reward will not stand in the minimum level.
Besides، Sharpe’s theory presents a model using some simplifying assumptions which attains a new efficient frontier in which although the concept of systematic risk governs it، its fundamental defect will absolutely be applying market portfolio in the case of investing.
This article aims to combine the theories of Markowitz and Sharpe to introduce a new model. This new model is much better and more efficient in comparison to Markowitz’s efficient frontier. Moreover، it reforms the exiting defect in Sharpe’s model
The superiority of proposed model over Markowitz and Sharpe's traditional models from the view point of theory is definitely proven through paying attention to unsystematic risk، eliminating some assumptions of the traditional models and finally through finding the optimal portfolio of stocks for large cement corporations in Tehran stock exchange market.
خلاصه ماشینی:
"(Fama & French,1996) یک سرمایهگذار،قادر میباشد بابرقراری فرض وامگیری و وام دادن در یک نرخ بهره بدون ریسک و فرض وجود دارایی غیرریسکیبا بازدهی Rf از طریق ترکیب سبد P با داریی غیرریسکی یادشده،یک مرز کارای خطی همچون RfP را به وجود آورد که شیب آن همانا مقدار به دست آمده از نسبت شارپ بوده،بهطوری که ایننسبت مقدار پاداش در نظر گرفته شده به ازاء هر واحد پذیرش ریسک سبد P را به نمایش میگذارد.
(Kevin,2006) حال از آنجایی که سبد بازار بر روی مرزکارای مارکوویتز واقع میباشد (Markowitz,1987) اولا،دارای ماکزیمم مقدار برای نسبت شارپ بوده؛ثانیا،تمامی ریسک آن از نوع سیستماتیکمیباشد و ثالثا،برطبق مفروضات (CAPM) این پرتفولیو،پرتفولیوی تقاضا شده از سوی تمامیسرمایهگذاران میباشد (Fama & French,2004) لذا با توجه به توضیحات داده شده،نسبت یادشده در این حالت،بیانگر حد اکثر مقدار پاداش در نظر گرفته شده از سوی بازار در صورتاختیار نمودن این پرتفولیو از سوی سرمایهگذاران به ازاء پذیرش هر واحد از ریسک سیستماتیکآن میباشد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)نمودار(1-4) مطابق نمودار 1-4 ملاحظه میگردد:اولا،مرزکارای میانگین-واریانس مدل پیشنهادی(خط (RfMK در تناظر یکبهیک با مرزکارای میانگین-واریانس مدل ارائه شده از سویشارپ (CML) بدون در نظر گرفتن فرض وامگیری و وامدهی در نرخ بهرهبدون ریسک که ازفروض اساسی مدل شارپ میباشد،بوده است؛ثانیا،برخلاف نظریه شارپ که کسب حد اکثربازده انتظاری را منوط به اختیار نمودن ترکیبات گوناگون از پرتفولیوی بازار و دارایی غیرریسکی بانرخ بازده بدون ریسک (Rf) مینماید،در مدل پیشنهادی،کسب چنین بازدهی ضرورتا نیازی بهاختیار نمودن پرتفولیوی بازار از سوی سرمایهگذاران را به همراه ندارد1."