چکیده:
موزر در این نوشته با ذکر تمایز سهگانه، به اختصار دربارة هریک پرداخته است. نخست، تمایز معرفتشناختی است که از نظر نویسنده، ملاک این تمایز به توجیه آنها مربوط میشود. طبیعی است که در این صورت، بحث به قضایا منحصر میشود. در این باب، وی به مفهوم حداقلی آن باور دارد به این معنا که معرفت پیشینی مستلزم یقین (به هیچ یک از معانی آن) نیست. تمایز دوم، تمایز فلسفی آنها است که به بحث ضرورت و امکان ارتباط پیدا میکند. در این بحث به دیدگاههای لایبنیتس و شاؤل کریپکی اشاره میکند. تمایز سوم، تمایز میان حقایق تحلیلی و ترکیبی است. نویسنده با تعریف حقایق تحلیلی به اینکه منطقا ضروری باشد، بحث درباره ضرورت و ترکیبی بودن را بیان میدارد، آنگاه به ذکر مهمترین دیدگاهها درباب علت و منشأ پیشینی شدن یک معرفت پرداخته است. نتیجهای که وی از این بحث میگیرد آن است که لازم است قبل از همه، یکی از دیدگاهها درباب منشأ پیشینی شدن معرفت را پذیرفت و آنگاه از خلط متافیزیکی فیزیکی و معرفتشناختی مساله اجتناب نمود.
خلاصه ماشینی:
"برخی از این پرسشها عبارتاند از: شرایط ضروری و کافی برای برخورداری از معرفت پیشینی چیست؟ آیا بشر میتواند این شرایط را تأمین نماید؟ آیا هر گزارهای که بهنحو پیشینی قابل شناخت است، میبایست حقیقت تحلیلی و ضروری الصدق باشد؟ یا اینکه راجع به گزارههای ترکیبی صادق یا گزارههای ممکن الصدق، میتوان معرفت پیشینی داشت؟ موضوع جدیدتری که متخذ از آثار معرفتشناختی و.
مسأله مهم برای بحث آن است که آیا هر حقیقت ترکیبی، ضروریالصدق بوده و به نحو پیشینی معلوم است یا نه؟ کانت بر این باور بود که برخی از حقایق متضمن ضرورتیاند که از تجربه امکان تحصیل ندارد.
شاید بتوان مسأله اصلی را بهنحو اختصار این گونه بیان نمود: گزارهای که بهخاطر ملاحظاتی غیر از معنای واژههای سازندة آن صادق است، چگونه میتواند بهنحو پیشینی معلوم (مشخصا معلوم موجه) باشد؟ شاید پاسخی در این حقیقت ظاهری جستجو شود که برخی از حقایق ترکیبی، نظیر «هر چیزی که مربع باشد، شکلدار است»، از ضرورتی برخوردارند که مستلزم تحلیلیت نیست.
[14] ح) اعتمادگرایی (reliabilism): انسان تنها درصورتی میتواند گزارهای صادق را بهنحو پیشینی بشناسد که اعتقاد به آن گزاره توسط سازوکار قابل اعتماد (یعنی، حقیقتبخش و موجب صدق (truth-conducive)) مربوط به تکون باوری بهوجود آمده باشد که دارای این خصیصه باشد: با توجه به هرنوع تجربة ممکن و کافی برای قدرت بخشیدن به انسانهایی (به لحاظ شناختی، همانند ما) برای اعتقاد ورزیدن به گزاره مورد بحث، سازوکار شکلدهندة باور در دسترس بشر بوده و، اگر اعمال شود، باور صادق به آن گزاره را بهوجود خواهد آورد."