چکیده:
برخی مدعیان اصلاحطلبی که گرایشات سکولار و نزدیکی به آمریکا را جزء اهداف استراتژیک بلکه ایدئولوژیک خود قرار دادهاند، موضوع اصلی این مقالهاند و نویسنده بررسی میکند که حتی با چرتکهاندازی سیاسی (گذشته از موانع ارزشی)، سازش با آمریکا، مقرون بهصرفه نیز نمیباشد.
خلاصه ماشینی:
"توقعات و انتظارات دو بازیگر از آنجا که ایالات متحده امریکا بهویژه کارگزاران سیاست خارجی این کشور بهمراتب بیش از دولتمردان ایران برای برقراری رابطه از طریق انجام مذاکرات هیجان نشان میدهند و دولتمردان ایرانی و بهویژه تصمیمگیرندگان سطوح عالیه نظام برخلاف امریکاییها، با نوعی خونسردی و بیاعتنایی با این قضیه برخورد میکنند، محرز است که آن چه هر یک از دو بازیگر از شروع مذاکرات انتظار دارند متفاوت میباشد زیرا با شروع مذاکرات در شرایط موجود، اسطوره انقلاب اسلامی شکسته میشود و انقلابی که الهام بخش همه مردم محروم و زجر کشیده جهان مستضعفین بهطور عموم و جهان اسلام بهطور خاص میباشد، در کنار میز مذاکره با یک دولت مستکبر جهانی از گذشته خود توبه کرده، تسلیم امپریالیسم میگردد و این امر یقینا برای این مردم محروم و دلبسته به انقلاب اسلامی در شرایط موجود خوشایند نخواهد بود.
این گروه فشار اجازه نخواهد داد که در دولت امریکا تصمیمی اتخاذ شود که مصالح و منافع دولت صهیونیستی اسرائیل را در بر نداشته باشد، بهویژه از ملاحظه شرایط چهارگانه امریکا میتوان به راحتی به این جمعبندی رسید که بیشترین توجه کارگزاران سیاست خارجی دولت امریکا در منطقه خاورمیانه بر حفظ منافع دولت اسرائیل معطوف میباشد و در شرایطی که جمهوری اسلامی خود را منادی حقوق مردم فلسطین دانسته و از نابودی دولت اسرائیل دم میزند باید دید چگونه میتوان با امریکا و یا به صورت غیرمستقیم با اسرائیل مذاکره کرد و از مذاکره چه چیزی حاصل میشود؟ اما در جمهوری اسلامی از آنجا که این موضوع از تصمیمگیریهای کلان سیاسی است، در حوزه اختیارات رهبری و ولایت فقیه بوده و نقش ایشان در تائید مصوبات شورای عالی امنیت ملی بسیار کلیدی و اساسی است."