خلاصه ماشینی:
"اما در عصر حاضر، خصیصههایی مانند بهرهگیری از فضاهای متنوع،برای به صحنه آوردن نمایشنامهها، انعطاف بیشتر در صحنهپردازی،غیر رسمی شدن و صمیمیت بیشتر تماشاگران و تحقق یافتن ارتباط هوشمندانهء مخاطب و بازیگر، به اموری عادی در این هنر،بدل شده است و نمونههای بسیاری از این دست نمایشها- موضوع محور-را میتوان در خلال جنبشها و حرکتها و گردهماییهای اجتماعی مشاهده کرد که بزرگترین هدف آنها،القا مفهوم مورد نظر خود،به شکلی مستقیم و بیواسطه به تماشاگر است.
نمونههای گردآوری شده در این نوشتار،سعی در توضیح واضحتر این شیوه دارد: دادائیستها(5191-2291)برای نخستین بار،اعتراض و مخالفت خود را با جریانهای (به تصویر صفحه مراجعه شود) موجود هنری،در قالب حضور در مکانهای عمومی و اعمال مخالف عرف،و ارائه آثاری که بعدها در تاریخ هنر،به آنها ضد هنر4گفته شد آغاز کردند.
گروههای اجتماعی(و غیر هنری)نیز از این شیوهها بیبهره نبودهاند؛به عنوان مثال، (به تصویر صفحه مراجعه شود) جنبشهای فمینیستی معاصر سعی کردهاند موارد و مشکلات خود را در قالبی دراماتیک و شورآفرین به همگان ارائه کنند.
بازی نیاز به دانش ندارد و در نهایت نیز،از تجربه زیسته شده افراد بیرون میآید که با ابراز آن در برابر دید عموم-حتی به شکلی کاملا غیر زیباییشناسانه-اثر هنری آزاردهنده اما تأثیرگذاری ایجاد خواهد شد؛به قول فردریش گرنشتاین:«هنر انعکاس نیست، پتک است!» تئاتر ایران،از زمان به وجود آمدنش،بیشتر درگیر مسائل اساطیری و ازلی-ابدی بوده و و خود را از مسائل و معضلات اجتماعی دور نگه داشته است."