خلاصه ماشینی:
"برای بررسی اینکه آیا معضل اساسی هنر کنش متقابل رایانهای در ارتباط با اینکه اطلاعات ورودی و نتیجهگیری به صورت یک اجرای هنری43درمیآید یا نه،ما به دورنمایی از مقوله اجرا نیازمندیم: در هنر پرفرومنس هر برخورد مخاطب با اثر، برخورد یگانه و غیرقابل پیشبینی است و تماشاگر نقش ویژهای در این اتفاق،به عنوان یک بیننده دارد.
63 نکته دیگر این است که آیا شکل کنش متقابل مشارکتی هم،نوعی هنر اجرایی است؟ آیا در عکس العملهای مشارکتی،تأثیرگذاران، فعالیتهای خود را برای اعتبار هنری انجام میدهند؟ آیا مخاطب قسمتی از کار هنری را تشکیل میدهد؟ شاید برای اینکه پاسخ فقط کمی روشنتر شود باید تفاوتهایی میان سیستمهای تأثیرگذار قائل شویم.
برای مثال اثر لوک کورشن86به نام عکسهای خانوادگی96در سال 3991 در نمایشگاه آثار مفهومی میتواند نمونهء خوبی باشد: «در این اثر هنری کنش متقابل،در یک نمایش ویدئویی چهار نفر در حال صحبت با یکدیگرند، تا وقتی که یک تماشاگر وارد گالری میشود و در موقعیتی قرار میگیرد که یکی از پیکرههای کامپیوتری به او اشاره میکند.
همچنین هنوز یک بخش درونی و جداییناپذیر از عملکرد و همکاریهای فعال در ساخت موسیقی،در نوع ویژه برداشت فردی که با برنامه کار میکند وجود دارد که مانند استنباط هر تماشاگر خارجی دیگری است در ارتباط با کنش متقابل رایانهای.
ریچارد شکنر به عنوان یکی از افراد مهم در عرصهء تئاتر کنش متقابل،در بازنگریهای خود به فعالیتهای تئاتری در دههء شصت اذعان میکند که: «فاصله میان مجریان،که ارتباط و عملکردهای آنان در مدت زمان طولانی،پیشرفت کرده بود و افراد خارج از صحنه،به عنوان مخاطب اغلب بسیار زیادتر از آن بوده است که بتوان از آن خلاصی پیدا کرد."