خلاصه ماشینی:
"پرسش اصلی کتاب همان پرسش از شناختشناسی است که آیا شناخت امکانپذیر است؟ چگونه؟آیا با استفاده از روش علمی میشود به شناخت دست پیدا کرد؟ آیا عقلانی بودن به معنای علمی بودن است و به عبارت دیگر آیا علم تنها معیار عقلانیت است؟آیا ارزشهای افراد بر شناختشان تأثیر دارد؟ آیا تأثیر جامعه بر شناخت،آگاهی فردی و شناخت فردی را منتفی میسازد؟چگونه میتوانیم اعضای جوامعی را که با جامعهی ما بسیار متفاوتند درک کنیم؟و آیا زیستشناسی اجتماعی هم بر شناخت افراد تأثیر دارد؟ همانطور که میدانیم پوزیتیویستها و یا اثباتگرایان در نیمهی اول قرن 20 گسترش وسیعی پیدا کردند.
اما آیا ارزشهای افراد بر شناختشان تأثیر دارد یا خیر؟برخلاف اثباتگرایان و علمگرایان که معتقدند روش علمی فارغ از هرگونه ارزشگذاری است،تریگ معتقد است که علوم اجتماعی و طبیعی هر دو سرشار از ارزشاند و علم نیز خود تابع یک نظام ارزشی است و خود هم نظام ارزشی را ایجاد کرده و دیگران را به سلطه وامیدارد.
از جمله پرسشهای اساسی کتاب که سعی شده پاسخی منطقی برای آن یافت شود این است که آیا تأثیر جامعه بر شناخت،آگاهی فردی را منتفی میسازد؟تریگ میگوید پوزیتیویستهایی مانند«دورکیم»از جمله کسانی هستند که به ج امعه اهمیت فوق العاده میدهند و آن را فراتر از افراد میدانند،لذا هنگامی که در جامعه فرو رفتهایم،با چیزی جدا از خودمان روبرو میشویم،با خواستهایی برخورد میکنیم که شرایط اجتماعی آنها را پدید آورده است و ساختهی خود ما نیستند، این امر سبب میشود که آگاهی فردی انکار و رد شود."