چکیده:
مصرف افزون بر اینکه به عنوان هدف تولید و توزیع مطرح است، تغییرهای آن، تاثیر قابل توجهی بر دیگر متغیرهای کلان اقتصادی مانند: سطح تولید، پس انداز، اشتغال، بیکاری و تورم دارد. عامل های متعددی در شکل گیری الگوی مصرف در هر جامعه ای دخالت دارد که مهمترین آنها فرهنگ است. در مقاله حاضر به دنبال این مساله اصلی هستیم که چه رابطه ای بین فرهنگ با الگوی مصرف جامعه وجود دارد؟ الگوی مصرف از چه مولفه هایی تشکیل شده و چگونه از فرهنگ اثر می پذیرند؟
در این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و با مفروض دانستن جامعه و زیرمجموعه های آن به عنوان «نظام» و «زیرنظام های مرتبط»، رابطه مولفه های فرهنگ و الگوی مصرف بررسی شده است.
یافته های مقاله نشان می دهد که:
1. مولفه های اصلی مصرف یعنی سطح مصرف، ترکیب کالاهای مصرفی و چگونگی مصرف، در بستر فرهنگ جامعه شکل می گیرد و قواعد اسلامی حاکم بر مصرف نیز هر سه مولفه را تحت تاثیر قرار می دهد؛
2. الگوی مصرف جامعه ما با الگوی تولید داخلی و الگوی مطلوب مصرف از دیدگاه دینی فاصله دارد و به علت اینکه وضع موجود و وضع مطلوب ریشه های فرهنگی دارند با ابزارهای اقتصادی صرف، نمی توان در آن، تحول اساسی پدید آورد و تغییرهای بلندمدت آن به طور اساسی تحت تاثیر تغییر در مولفه های فرهنگی مرتبط با آن است.
Consumption، other than being referred to as an objective of production، distribution and all other economic activities، when changes noticeably effects all other macroeconomic variables like، production level، savings، employment، unemployment and inflation. In every society various factors are involved in shaping the consumption patterns; most important of them being the culture. In this article، we seek the answer to this question that: What kind of relationship exists between culture and consumption pattern of a society? What are the components، a consumption pattern is made up of and how do they get influenced by culture?
To achieve the answers an analytical approach is used and، while assuming the society and its subordinate groups as a “system” and “related sub-systems”، the relationship of components of culture and consumption pattern has been looked into.
The findings of this article show that first of all، the components of consumption pattern i.e. consumption level، combination of consumptive goods and the manner of consumption develop in the cultural environment of the society and، the Islamic principles governing consumption also influence each of the three components. Secondly، consumption pattern in our society other than its incompatibility with the production pattern (and consequently its negative influence on development)، is also away from the required consumption pattern from the religious viewpoint. And، due to the fact that both the present condition and the required one have cultural roots، it is not possible to create a fundamental change in it through economic tools alone، and its long term changes are essentially under the influence of changes in the cultural components related to it.
خلاصه ماشینی:
بررسي ادبيات موضوع در بحث هاي جامعه شناختي درباره مصرف از نظـر چگـونگي شـکل گيـري مـصرف و نقشي که از لحاظ اجتمـاعي و فرهنگـي دارد ادبيـات متنـوعي توليـد شـده کـه در حـوزه مطالعه هاي اقتصادي کمتر مورد توجه قرار گرفته است چـرا کـه اولاً اثـر فرهنـگ و ديگـر عمل هاي اقتصادي اصولاً «داده شده » فرض مي شوند؛ ثانياً مطالعه نقـش اجتمـاعي فرهنـگ خارج از حوزه اقتصاد تلقي مي شود؛ در حالي که بعداً خواهيم ديد اين بحث ها در مطالعـه الگوي مصرف و اصلاح آن نقـش اساسـي دارد چـرا کـه در دنيـاي امـروز مـصرف نقـش هويت دهنده به افراد (باکاک ، ١٣٨١) داشته و تعديل آن به خواستي جهاني براي رسيدن بـه جهاني عادلانه تر تبديل شده است (٢٠٠٠ ,Hilty).
وبلن ، ثروت را در دنيـاي مـدرن ، مبناي افتخار و منزلت اجتماعي و پايگاه اجتماعي مي داند، براساس نظـر وي قـدرت مـالي فرد، مبناي شهرت انسان در جامعه است ، اگر به صورت خود نمايانـه (Conspicuous) بـه نمايش گذاشته شود به «فراقت خودنمايانه » تبديل مي شود امـا در مرحلـه شهرنـشيني ايـن «مصرف خود نمايانه » است که در خدمت نشان دادن ثروت قرار مي گيرد (١٩٩٩ ,Story) و در همين جاست که پديده اي به نام «مد» پديد مـي آيـد (١٩٩٨ ,Ruling) و در ايـن ميـان ، تجمل گرايي زنان و برخي فعاليت هاي مربوط به اوقات فراغت ثروتمندان ، به سبک زندگي و الگوي مصرف مشخصي مي انجامد (٢١ :١٩٩٧ ,Corrigan).
همان طور که ملاحظه مي شود در اين نظريـه هـا بـه عامـل هـاي مـوثر بـر سـطح رونـد تغييرهاي مصرف اشاره شده اسـت امـا بـه طـور مـستقيم چيـزي دربـاره فرهنـگ و تـاثير مؤلفه هاي فرهنگ بر مصرف و مخارج مصرفي گفته نشده است .