خلاصه ماشینی:
"پرسشهایی از این دست که:منظور از موازین اسلامی که در برخی از اصول قانون اساسی آمده،چیست؟با کدامین معیار میتوان موازین اسلامی را باز شناخت؟آیا بین«مبانی اسلامی»و«موازین اسلامی»تفاوت هست؟ آیا موازین و احکام اسلامی در قانون اساسی،قید انحصار به مقررات مذهب جعفری اثنی عشری دارد؟موازین فقهی-که در قانون اساسی در بحث از شرایط انتخاب قضات از آن یاد شده-آیا همان موازین شرعی است؟اگر قانونی با موازین فقهی مغایر بود در آن صورت با شرع نیز مخالف است(با توجه به اینکه اشخاصی،فقه را از موازین و مبانی اسلامی جدا میدانند)؟مبانی استنباط فقهی-که مبانی مغایرت یا عدم مغایرت است-متکی به قول مشهور است یا مسلمات فقه؟و کدام فقه؟،آیا فقه اهل سنت مطمح نظر است یا فقه شیعه؟آیا تحفظهایی که ما در خصوص کنوانسیونهای حقوق کودک و حقوق زنان دادهایم-با توجه به کلی بودن آن-دیگران را دچار سردرگمی نمینماید؟چگونه از فشار اینگونه ناسازهها میتوانیم خارج شویم؟و...
در این زمینه سؤالاتی مطرح است: 1-منظور از موازین اسلامی که بیشترین جایگاه را در قانون اساسی دارد،چیست؟به نظر شما با چه معیاری میتوان موازین اسلامی را شناخت؟ 2-آیا بین مبانی اسلام که در بعضی از اصول قانون اساسی آمده،با موازین اسلامی تفاوتی وجود دارد یا مترادف هستند؟ 3-در برخی از اصول قانون اساسی،عنوان«احکام مذهب رسمی»کشور ذکر شده است،آیا میتوان گفت منظور از موازین،مبانی و احکام اسلامی در قانون اساسی همان احکام مذهب رسمی کشور،یعنی مقررات مذهب جعفری اثنی عشری است؟ *بسم الله الرحمن الرحیم،قبل از هر سخنی پیشنهاد میکنم که مرکز تحقیقاتت استراتژیک تحقیق کند کسانی که قانون اساسی را مینوشتند،در مذاکرات خود موقع انتخاب کلمات مبانی،موازین و احکام بحث کردند که به این تعابیر رسیدند یا به صورت طبیعی آمده است."