چکیده:
انتخابات ژانویه 8002 آمریکا با تکیه بر شعار تغییرات پیروزی باراک انوباما به پایان رسید.از همان آغازین مبارزات انتخاباتی این سؤال در ذهن صاحبنظران سیاسی آمریکاو حتی کشروهای دنیا متواتر گردرد که امکان اجرایی شدن این تغییران چه میزان است؟این مقاله با محور قرار دادن دو متغیر ساختار و کارگزار،عوامل ثبات و تغییر در سیاست خارجی آمریکا را مورد آزمون قرار داده و استدلال میکند که شعار تغییرات در سیاست خارجی آمریکا در کدام حوزهها و به چه میزان امکان عملیاتی شدن خواهد داشت.در نهایت با نگاه به ایندو رویکرد،روابط آتی ایران و آمریکا مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"برخی معتقدند قدرتی که سیاست خارجی خود را جهانی تعریف کرده است و دارای موقعیت هژمونیک در نظام بین الملل میباشد،اگر در یک نظرسنجی از این سیاستمداران خواسته شود دیدگاه خود را در خصوص حفظ قدرت برتر نظامی آمریکا،حمایت از ارزشهای فرهنگی و سیاسی لیبرال و دموکراسی غربی که با نوعی استثناءگرایی و لیبرالیسم آمریکایی آمیخته است و آمریکا بایستی آن را در سراسر جهان ترویج نماید1و حضور مستمر در مناطق استراتژیک جهان(مانند خاورمیانه)و تداوم حمایت بیقیدوشرط از اسراییل بیان کنند،تقریبا با پاسخ مشابه رو به رو خواهیم بود.
با این حال برخی از صاحبنظران سیاسی در مورد عمق این تغییرات اظهار شده با احتیاط تحلیل میکنند،به همین جهت ازتأثیرات منفی آن بر خاورمیانه و ایران اظهار نگرانی میکنند،زیرا بدون تغییر در مواضع آمریکا درخصوص ساختارهای کلان آمریکا که منافع درازمدت سیاست خارجی آمریکا براساس آنها طراحی شده و به اجرا در میآید،امکان تغییرات آنی و بنیادین را نمیدهند،درواقع با وجود موضوعات حساسی ماند مسئله هستهای ایران،امنیت رژیم اسراییل،امنیت انرژی و حفظ ثبات در رژیمهای دیکتاتوری طرفدار غرب مانند عربستان و مصر،عملا اوباما با هزینه کمتر اجماع جهانی بر علیه ایران را تشدید خواهد کرد و این سیاست چندجانبهگرا شاید به معنی افزایش فشارها و تحریمها علیه ایران باشد،مگر اینکه طرفین بهطور نسبی تعدیلاتی را در مواضع خود نسبت به همدیگر بر سر میز مذاکره انجام دهند."