چکیده:
مهدی اخوان ثالث سراینده نوآور شعر نیمایی، از زمره شاعرانی است که در دو شیوه
شعر سنتی و شعر نو نیمایی طبع آزموده است.تسلط بینظیر اخوان بر شعر کهن فارسی، بن
مایه زبانی قدرتمندی را برای او فراهم کرده است.او در سرودن انواع شعر اعم از قصیده
و غزل و نیمایی استادی چیره دست است. تحقیق و تتبع در شعر کهن فارسی، زبانی فخیم و
استوار را برای او به ارمغان آورده است و در ین حال توجه به زبان امروز، روانی و
شیوایی خاصی به اشعار او بخشیده است.وی در سراسر اشعار خود به تلفیق زیبایی از زبان
شعر گذشته و امروز دست یازیده است.بیگمان راز توفیق اخوان ثالث در ارائه این زبان زیبا و بیمانند را باید در
آگاهی وی از ساختارهای زبان گذشته و پیوند آن با زبان امروز جست.او از رهگذر
باستانگرایی و توجه به واژگان قدیم زبان فارسی، بویژه زبان گذشته خراسان و
بهرهگیری از ساختارهای شعر کهن فارسی، و الگوهای زبانی سبک خراسانی به موفقیت
عظیمی در سرودن شعر دست یافته است.
خلاصه ماشینی:
"«البته، او اگرچه در ساخت فعلهای جدید، جز در موارد اندکی کاری انجام نداده است، ولی در حوزه استفاده باستانگرایانه از فعل گویا وسواس خاصی داشته است، چنانکه که کاربرد فعلهای ساده و مرکب و پیشوندی در شعرش به صورت چشمگیری دیده میشود، »(22/ص 56)افعالی را که اخوان در اشعار نیمایی خود به کار میبرد و کاربرد باستانگرایانه دارند، میتوان به انواع زیر تقسیمبندی نمود: 1-1-1-فعلهای ساده قدیمی یکی از مواردی که شاعر با به کارگیری آن، به زبان شعری خود صبغه باستانگرایانه میبخشد، به کارگیری افعال سادهای است که در زمان گذشته مورد استفاده قرار میگرفته و امروز از دایره واژگان رایج در زبان معیار کنار رفته است.
این اسامی بیشتر مربوط به حوزه ادبی خراسان است و بدون تردید، شاهنامه حکیم ابو القاسم فردوسی در این زمینه در میان آثار دیگر تأثیر بیشتری بر ذهن و زبان شاعر گذاشته است؛به گونهای که وی تعداد زیادی از اسمهای کهن را دقیقا از شاهنامه برگرفته، و حتی از مواردی عینا به نقل بخشی از یکی از ابیات شاهنامه پرداخته است، از آن جمله: خسته شد حرفش که ناگهان زمین شد شش و آسمان شد هشت (4/ص 29) که قسمتی از این مصرعها عینا از آن بیت معروف فردوسی گرفته شده که: ز گرد سواران در این پهندشت زمین شد، شش و آسمان گشت هشت (17/2، ص 66، ب 60) بدیهی است به کار گرفتن اسامی کهن با بسامد نسبتا بالا در شعر اخوان، نوعی هنجار گریزی نیز در شمار میآید و در بیشتر موارد باعث آشناییزدایی نیز میشود که بیشک، یکی از اهداف به کارگیری آنها در متن نیز همین بوده است؛چنانکه در بند زیر: و نمیشد..."